استدلال به آيه فوق بر صدور گناه از رسول خدا (ص) مردود است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 383

آنان رخنه نداده، ميان آنان تفتين و ايجاد اختلاف نكنند، چون همه مسلمانان داراى ايمان محكم نبودند. بعضى از ايشان ايمانشان سست و دلهايشان مريض و مبتلا به وسوسه بود. اين دسته گوشهايشان بدهكار سخنان فريبنده آنان و آماده پذيرفتن. وسوسه‏هاى آنان بود. همه اينها در صورتى بود كه منافقين رودربايستى مى‏كردند و با مسلمانان به راه مى‏افتادند. و اگر صريحا اعلام مخالفت مى‏كردند و علنا فرمان آن حضرت را عصيان مى‏نمودند كه خود محذور بزرگ ديگرى داشت، و آن اين بود كه علاوه بر ايجاد دودستگى روى ديگران در نافرمانى باز مى‏شد.

و اين معنا مخصوصا از دو آيه بعد كه مى‏فرمايد:" وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ" كاملا استفاده مى‏شود، چون از اين آيه برمى‏آيد كه همه مى‏دانستند كه منافقين تخلف خواهند كرد و بر كسى پوشيده نبود، زيرا همه مى‏ديدند كه منافقين اصلا در پى آماده ساختن خود براى سفر جنگ نيستند، با اين حال چگونه اين معنا بر مثل پيغمبرى كه خداى تعالى اسرار و اخبار منافقين را قبل از نزول اين سوره بارها به اطلاع او رسانده بود پوشيده مى‏ماند؟ و چگونه تصور مى‏شود كه در اين آيه او را بطور جدى عتاب و سرزنش كند كه چرا قبل از تحقيق از حال آنان و قبل از اينكه حالشان روشن شود و از مؤمنين متمايز گردند اجازه تخلف دادى؟ پس معلوم مى‏شود كه مقصود از عتاب همان معنايى است كه ما گفتيم.

استدلال به آيه فوق بر صدور گناه از رسول خدا (ص) مردود است‏

از آنچه گذشت اين معنا روشن شد كه اينكه بعضى‏ها «1» به اين آيه استدلال كرده‏اند بر صدور گناه از رسول خدا (ص)، به اين پندار كه" عفو جز بعد از گناه معنى ندارد پس معلوم مى‏شود اذن آن حضرت قبيح و از گناهان صغيره بوده، و گر نه اگر مباح بود گفته نمى‏شد چرا اين كار را انجام دادى" تا چه اندازه فاسد و باطل است.

و اين خود يكى از بازيگريهاى ايشانست كه با كلام خدا كرده‏اند، و اگر خود آنها در چنين مقامى چنين سخنى مى‏گفتند (يعنى به فرمانبر خود مى‏گفتند چرا نگذاشتى رسوا شوند و من آنها را از ميان بردارم) و به ايشان همين اعتراض مى‏شد قطعا زير بار نمى‏رفتند، و ما بيان كرديم كه آيه شريفه براى عتاب جدى سوق داده نشده و غرض ديگرى در كار است.

علاوه بر اين، اينكه گفتند:" اگر مباح بود گفته نمى‏شد چرا اين كار را انجام دادى" حرف صحيحى نيست، زيرا وقتى انسان شخصى را ببيند كه كار بهترى را كنار گذاشته و به‏

(1) تفسير كشاف ج 2 ص 274

/ 565