و اما كلمه" حق"- منظور از اين كلمه مقابل باطل است، و آن عبارت است از امر ثابتى كه آثار واقعى مطلوبش بر آن مترتب بشود، و بحق بودن فعل خدا (بيرون كردن) به اين معنا است كه بحسب واقع متعين و واجب، همين فعل باشد. بعضى گفتهاند: منظور از آن وحى است. بعضى ديگر گفتهاند: منظور از آن جهاد است، و ليكن اينها معناهاى بعيدى است.و اما" جدل" اصل در معناى جدل تافتن است، مثلا مىگويند:" زمام جديل" يعنى لگامى كه بشدت تابيده شده، و اگر جدال را هم جدال مىگويند- بطورى كه در مجمع البيان گفته- به اين اعتبار است كه نزاع در آن از ناحيه پيچيدن از مذهبى به مذهبى ديگر برخاسته مىشود. «1»و معناى دو آيه مورد بحث اين است كه: خداى تعالى با اينكه مردم ميل نداشتند مع ذلك در امر انفال حكم بحق كرد، هم چنان كه تو را در مدينه از خانهات بيرون كرد، بيرون كردنى كه توأم با حق بود، و طايفهاى از مؤمنين از آن كراهت داشتند، و با تو در امر حق نزاع مىكردند، و اين نزاعشان بعد از آن بود كه حق بطور اجمال براى ايشان روشن شده بود، و ايشان (1) مجمع البيان ج 4 ص 520 ط تهران