سخن" قرظى" مبنى بر اينكه تمامى اصحاب پيامبر (ص) آمرزيدهاند و خوب و بدشان اهل بهشتند و نقد و رد آن سخن
و نيز در الدر المنثور آمده كه ابو الشيخ و ابن عساكر از ابى صخر حميد بن زياد روايت كردهاند كه گفت: من به محمد بن كعب قرظى گفتم نظر شما در باره اصحاب رسول خدا (ص) چيست؟ و منظورم اين بود كه با آن فتنهها كه بر پا كردند خدا با آنان چه معاملهاى مىكند؟ او گفت: خداوند تمامى اصحاب رسول خدا (ص) را آمرزيده و در كتاب خود بهشت را بر همهشان چه خوب و چه بد واجب گردانيده است.گفتم: در كجاى قرآن خداوند چنين وعدهاى داده كه خوب و بد اصحاب پيغمبر را به بهشت ببرد؟ گفت: مگر نخواندهاى كه مىفرمايد:" وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ ..." كه بهشت و رضوان را بر ياران آن جناب واجب كرده، و آن شرطى كه در باره تابعان (يعنى ديگر مسلمانان) كرده در باره آنان نكرده.پرسيدم خداوند چه شرطى بر تابعان كرده؟ گفت: بر آنان شرط كرده كه مهاجرين و انصار را به احسان پيروى كنند، و مقصودش اين بوده كه كارهاى نيك ايشان را پيروى بكنند، و ليكن به كارهاى زشت آنان اقتداء نكنند. ابو صخر مىگويد به خدا قسم اين تفسير چنان به نظرم تازه رسيد كه تو گويى من تا كنون آيه را نخوانده بودم، و از كسى هم تفسير نشنيده بودم تا آنكه محمد بن كعب آن را برايم گفت «1» مؤلف: بطورى كه ملاحظه مىكنيد اين روايت براى اصحاب، كارهاى بد و نيك و اطاعت و نافرمانى مسلم دانسته چيزى كه هست مىگويد خداوند از ايشان راضى شده، و همه گناهان و نافرمانيهايشان را آمرزيده و در برابر گناهان كيفرشان نمىدهد. و اين حرف همان حرفى است كه در بيان گذشته گفتيم كه مقتضاى آن، تكذيب بسيارى از آيات قرآن كريم است، چون آيات بسيارى دلالت مىكند بر اينكه خداوند از فاسقان و ظالمان راضى نيست، و ايشان را دوست نداشته و هدايت نمىكند. و آياتى بيشتر از آن آيات كه بر عموميت جزاى نيك(1) الدر المنثور ج 3 ص 271