بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص) در راه تبوك
اين آيات به ذكر يك خصوصيت ديگرى از خصوصيات منافقين و زشتى ديگرى از زشتيها و جرائم آنان مىپردازد كه همواره سعى داشتند با پرده نفاق آن را بپوشانند. آنان كمال مراقبت را داشتند كه مبادا آن زشتى از پرده بيرون بيفتد و سورهاى از قرآن در باره آن نازل شود و نقشه شوم آنان را نقش بر آب كند.اين آيات خبر مىدهد از اينكه منافقين جمعيتى معتنا بهى بودهاند، چون مىفرمايد:" إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً- اگر ما از طائفهاى از شما بگذريم طائفه ديگرى از شما را عذاب خواهيم كرد". و نيز دلالت دارد بر اينكه منافقين با يك باند ديگرى از منافقين ارتباط داشتهاند، چون مىفرمايد:" الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ- مردان و زنان منافق با يكديگر ارتباط دارند" و نيز دلالت دارد بر اينكه همه ادعاى مسلمانى و ايمان داشتند، حتى آن روزى كه زبان به كلمه كفر باز كردند و كفر درونى خود را بيرون ريختند، چون آيه" قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ" بخوبى بر اين معنا دلالت دارد.و نيز برمىآيد همه براى پياده كردن نقشهاى كه با هم ريخته بودند فعاليت مىكردند و در موقع طرح آن به كفر خود تصريح كرده و تصميم بر امر بزرگى گرفته بودند، كه خداى تعالى ميان آنان و انجام تصميمشان حائل شد و اميدشان نااميد و نقشهها و فعاليتهايشان خنثى گرديد، و اين معنا را از آيه" وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا" بخوبى مىتوان فهميد.و نيز برمىآيد كه پارهاى از حركات و عمليات كه از تصميم خطرناك آنها حكايت