به خلاف عبارت اول، كه با آن به كسى خطاب مىكنند كه معتقد باشد به اينكه دين حقى از ناحيه خدا و رسالت الهيى كه آن دين حق را از طرف خدا تبليغ كند هست، چيزى كه هست منكر اين باشد كه آوردههاى رسول خدا (ص) و يا بعضى از آنها حق و از ناحيه خدا باشد، در مقابل چنين كسى است كه گفته مىشود:" دين حقى كه از ناحيه خدا باشد تنها و تنها اين است كه من آوردهام، لا غير" و همچنين در مقام انكار چنين دعوايى است كه بطور شرطبندى گفته مىشود:" پروردگارا اگر اين همان دين حق است كه از ناحيه تو است پس از آسمان سنگ بر ما بباران و يا ما را به عذاب دردناكى دچار كن".بنا بر اين، بنظر نزديكتر مىرسد اينكه جمله بالا حكايت كلام بعضى از مشركين نباشد كه بخاطر اتفاق همه آنان در رأى و يا بخاطر اينكه همه با اين حرف موافق بودهاند از طرف همه گفته شده باشد، بلكه به نظر مىرسد كه گويا حكايت كلام بعضى از اهل رده يعنى از طرف كسانى باشد كه قبلا اسلام آورده و سپس مرتد شدهاند، و يا حكايت كلام بعضى از اهل كتاب باشد كه به يك دين آسمانى حق معتقد بودهاند- دقت فرماييد- آيه بعد از اين آيه كه مىفرمايد:" وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ" اين احتمال را تاييد مىكند. و اما جمله" وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ" اگر منظور اين باشد كه مادامى كه تو در مكه و در ميان كفار قريش هستى و هنوز هجرت نكردهاى خداوند ايشان را عذاب نمىكند در اين صورت مدلول آيه اين خواهد بود كه مانع از نزول عذاب در آن ايام وجود رسول خدا (ص) در ميان آنان بوده، و نيز منظور از