بيان اينكه جمله:" إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ ..." حكايت كلام مشركين نيست‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 88

باشد". و اگر در ميان همه اقسام عذاب اليم، فقط سنگ باران را ذكر كردند براى اين بود كه در اين قسم عذاب، هم عذاب جسم است و هم عذاب روح، عذاب جسم است براى اينكه بدن را متالم مى‏سازد، و عذاب روح است براى اينكه متضمن ذلت و اهانت است.

و جمله" إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ" دلالت لفظى دارد بر اينكه آنچه را كه از آن جناب يا به لسان قال شنيده بودند و يا به لسان حال، پى به دعوتش برده بودند اين بوده كه آن جناب مى‏خواسته است ادعا كند كه:" هذا هو الحق من عند اللَّه- دين حقى كه از ناحيه خدا است تنها و تنها اين است كه من آورده‏ام" و در اين كلام معناى حصر نهفته است، بخلاف اينكه اگر مى‏فرمود:" هذا حق من عند اللَّه- اين دين حق است و از ناحيه خدا است" كه آن حصر را نمى‏رساند، و اين عبارت را به كسى خطاب مى‏كنند كه اصلا بدين آسمانى و الهى معتقد و قائل نباشد مانند مشركين يعنى بت‏پرستان كه مى‏گفتند:" ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَيْ‏ءٍ- خداوند بر هيچ بشرى هيچ دينى نازل نكرده".

بيان اينكه جمله:" إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ ..." حكايت كلام مشركين نيست‏

به خلاف عبارت اول، كه با آن به كسى خطاب مى‏كنند كه معتقد باشد به اينكه دين حقى از ناحيه خدا و رسالت الهيى كه آن دين حق را از طرف خدا تبليغ كند هست، چيزى كه هست منكر اين باشد كه آورده‏هاى رسول خدا (ص) و يا بعضى از آنها حق و از ناحيه خدا باشد، در مقابل چنين كسى است كه گفته مى‏شود:" دين حقى كه از ناحيه خدا باشد تنها و تنها اين است كه من آورده‏ام، لا غير" و همچنين در مقام انكار چنين دعوايى است كه بطور شرطبندى گفته مى‏شود:" پروردگارا اگر اين همان دين حق است كه از ناحيه تو است پس از آسمان سنگ بر ما بباران و يا ما را به عذاب دردناكى دچار كن".

بنا بر اين، بنظر نزديك‏تر مى‏رسد اينكه جمله بالا حكايت كلام بعضى از مشركين نباشد كه بخاطر اتفاق همه آنان در رأى و يا بخاطر اينكه همه با اين حرف موافق بوده‏اند از طرف همه گفته شده باشد، بلكه به نظر مى‏رسد كه گويا حكايت كلام بعضى از اهل رده يعنى از طرف كسانى باشد كه قبلا اسلام آورده و سپس مرتد شده‏اند، و يا حكايت كلام بعضى از اهل كتاب باشد كه به يك دين آسمانى حق معتقد بوده‏اند- دقت فرماييد- آيه بعد از اين آيه كه مى‏فرمايد:" وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ" اين احتمال را تاييد مى‏كند. و اما جمله" وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ" اگر منظور اين باشد كه مادامى كه تو در مكه و در ميان كفار قريش هستى و هنوز هجرت نكرده‏اى خداوند ايشان را عذاب نمى‏كند در اين صورت مدلول آيه اين خواهد بود كه مانع از نزول عذاب در آن ايام وجود رسول خدا (ص) در ميان آنان بوده، و نيز منظور از

/ 565