اشاره به اهميت اقتصاديات در نظام بشرى و وجه اينكه از ميان گناهان احبار و رهبان" اكل مال به باطل" ذكر شده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 330

مى‏فرمود:" وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ" و آن را تا حدى تشريع مى‏كند، هم چنان كه آيه مورد بحث به منزله توضيح است براى جمله" الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ".

اشاره به اهميت اقتصاديات در نظام بشرى و وجه اينكه از ميان گناهان احبار و رهبان" اكل مال به باطل" ذكر شده است‏

و جمله" وَ لا يُحَرِّمُونَ ..." را آيه" إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ" نيز توضيح مى‏دهد، و آن را به روشن‏ترين مصداقش و مهمترين آنها از نظر تاثير در تباهى مجتمع بشرى و ابطال غرض و هدفى كه دين در بشر دارد بيان مى‏كند.

پس، قرآن كريم هر چند در سوره بقره، نساء، مائده و غير آن، براى اهل كتاب و مخصوصا براى يهود جرائم و گناهان بسيارى بطور مفصل برشمرده، و ليكن در اين آيه متعرض جرائم و تعديات مالى آنان شده، چون اولا تعدى به حقوق مالى مردم در ميان گناهان اهميت خاصى دارد، و ثانيا در مقامى كه گفتگو از تباه‏كارى‏هاى ايشان نسبت به مجتمع بشرى صالح است ذكر اينگونه جرائم از ايشان مناسبت دارد، زيرا با نشان دادن تعديات آنان به خوبى ثابت مى‏شود كه اگر زمام حكومت بشر به دست اهل كتاب بيفتد، چه بر سر بشر خواهد آمد. آرى، هيچ جرم و گناهى بقدر تعدى به حقوق مردم، جامعه را فاسد نمى‏سازد.

زيرا مهم‏ترين چيزى كه جامعه انسانى را بر اساس خود پايدار مى‏دارد، اقتصاديات جامعه است كه خدا آن را مايه قوام اجتماعى قرار داده، و ما اگر انواع گناهان و جرائم و جنايات و تعديات و مظالم را دقيقا آمارگيرى كنيم و به جستجوى علت آن بپردازيم خواهيم ديد كه علت بروز تمامى آنها يكى از دو چيز است: يا فقر مفرطى است كه انسان را به اختلاس اموال مردم از راه سرقت، راهزنى، آدم‏كشى، گرانفروشى، كم‏فروشى، غصب و ساير تعديات وادار مى‏كند، و يا ثروت بى حساب است كه انسان را به اسراف و ول خرجى در خوردن، نوشيدن، پوشيدن، تهيه سكنى و همسر، و بى بند و بارى در شهوات، هتك حرمتها، شكستن قرقها و تجاوز در جان، مال و ناموس ديگران وامى‏دارد.

و همه اين مفاسد كه از اين دو ناحيه ناشى مى‏شود هر يك به اندازه خود تاثير مستقيمى در اختلال نظام بشرى دارد، نظامى كه بايد حيازت اموال و جمع‏آورى ثروت و احكام مجعول براى تعديل جهات مملكت و جدا ساختن آن از خوردن مال به باطل را ضمانت كند، وقتى اين نظام مختل گردد و هر كس به خود حق دهد كه هر چه بدستش مى‏رسد تصاحب كند، و از هر راهى كه برايش ممكن باشد ثروت جمع نمايد قهرا سنخ فكرش چنين مى‏شود كه از هر راهى كه ممكن شد بايد مال جمع‏آورى كرد چه مشروع و چه نامشروع، و بهر وسيله شده بايد غريزه جنسى را اقناع و اشباع كرد چه مشروع و چه نامشروع، و هر چند به‏

/ 565