خوشحالى منافقين از شكست مسلمين و بد حالى آنها از پيروزى مسلمين و جواب اول به آنان
" إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ" منظور از" حسنة" و" مصيبة" به قرينه سياق، آثار نيك و خسارتهايى است كه جنگ ببار مىآورد، از قبيل فتح و فيروزى، غنيمتهاى مالى و اسيران از يك طرف، و كشته شدن و زخم برداشتن و شكست از طرف ديگر.جمله" يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ" كنايه است از اينكه ما قبلا خود را از اين گرفتاريها بر حذر داشتيم، تعبير به" أخذ" به اين عنايت است كه گويا اختيار امرشان نخست از دستشان بيرون بوده و بعدا آن را بدست گرفته و بر آن مسلط شدهاند، و از دست نداده و نگذاشتهاند كه فاسد و تباه گردد.و بنا بر اين، معناى آيه اين مىشود كه: اين منافقين بدخواه تواند، اگر غنيمت بدست آورى و پيروز شوى ناراحت مىشوند، و اگر كشته و يا زخمى شوى و يا هر مصيبت ديگرى ببينى مىگويند ما قبلا خود را از اين گرفتاريها بر حذر داشتيم، و آن گاه با خوشحالى از تو روى مىگردانند.خداى تعالى از اين گفتار اينها در دو آيه" قُلْ لَنْ يُصِيبَنا ..." و آيه" قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا ..." دو جواب به ايشان داده است." قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ" حاصل اين جواب اين است كه: ولايت و اختيار امور ما تنها و تنها بدست خداست- اين انحصار از جمله" هُوَ مَوْلانا" استفاده مىشود- و اختيار ما نه بدست خود ما است و نه بدست هيچ يك از اين اسباب ظاهرى، بلكه حقيقت ولايت تنها از آن خداست و خداى تعالى سرنوشتى حتمى از خير و شر براى همه تعيين نموده، و با اينكه مىدانيم قبل از ما سرنوشتمان معلوم و معين شده چرا اوامر او را امتثال ننموده در احياء امر او و جهاد در راه او سعى نكنيم.خداى تعالى هم مشيت خود را اجراء مىكند و ما را پيروزى و يا شكست مىدهد و اين به عالم ما مربوط نيست، زيرا وظيفه بنده، بندگى و ترك تدبير و امتثال امر است، كه خلاصه، همه