صفحهى 270
را ايمان بشمار نمىآورد، خداى متعال فرموده:" إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا" «1» و نيز در آيه" 29" سوره مورد بحث فرموده:" قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ ...".
" أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ..."
كلمه" سقايت" بر وزن حكايت و جنايت و نكايت، مصدر است، گفته مىشود:
" سقى، يسقى، سقاية".
اين كلمه به معناى محل آب خوردن، و ظرفى كه با آن آب مىخورند نيز آمده، از آن جمله در قرآن است كه فرموده:" جَعَلَ السِّقايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ" «2» و در روايات آمده كه عمل سقايت حاج و آب دادن به ايشان، يكى از مفاخر و از شؤوناتى بوده كه مورد مباهات عرب جاهليت بوده، و در اين روايات، سقايت به معناى مصدر (آب دادن) آمده. و نيز در آثار آمده كه سقايت حوضهاى كوچكى از چرم بوده كه در عهد قصى بن كلاب (يكى از اجداد پيغمبر اسلام ص) آن را در سايه كعبه قرار داده و با شتر از چاهها آب گوارا مىآوردند، و در آن مىريختند تا زائرين كعبه بياشامند، و قصى اين سمت را در هنگام وفات به پسرش عبد مناف واگذار كرد. و از آن ببعد همواره در ميان فرزندانش بود تا آنكه در آخر به عباس بن عبد المطلب رسيد.
در اين روايت سقايت به معناى ظرف آب آمده، و هم اكنون سقايت عباس معروف است، و آن محلى است كه در عهد جاهليت و اسلام آب در آنجا مىريختند، و آن محل در جهت جنوبى زمزم است، كه با چاه چهل ذراع فاصله دارد، و بنائى بر آن ساختهاند كه امروزه آن را" سقاية العباس" مىنامند.
(1) بدرستى- كسانى كه به خدا و رسول او كفر مىورزند و مىخواهند ميان خدا و پيغمبرانش فرق بگذارند، و مىگويند: ما به بعضى (از پيغمبران خدا) ايمان مىآوريم، و به پارهاى ديگر كفر مىورزيم، و مىخواهند در ميان ايمان خالص، و كفر خالص راه ديگرى پيش بگيرند، ايشان آرى خود ايشان كافرانى حقيقىاند سوره نساء آيه 150 (2) جام را در خورجين برادرش گذاشت. سوره يوسف آيه 70