ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 298
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 298

منظور از مؤمنانى كه سكينت بر آنان نازل گرديد افراد معدودى است كه رسول خدا (ص) را تنها نگذاشتند و فرار نكردند

مگر اينكه از راه ديگرى اين دسته را هم مشمول موهبت سكينت بدانيم، و بگوئيم درست است كه اين دسته با فرار از جنگ گناهكار و بيمار دل شدند، و ليكن ممكن است با دلهايى صادق بسوى پروردگار خود توبه نصوح كرده، و واجد شرائط شده" فَعَلِمَ ما فِي قُلُوبِهِمْ" و خداوند دلهايشان را قابل ديده و آن وقت سكينت را بر همه آنان يعنى اين دسته و دسته اول نازل كرده، و همگى را بر دشمن ظفر داده است. و شايد تعبير به كلمه" ثم" كه بعديت را مى‏رساند اشاره به همين معنا باشد.

و ليكن دو اشكال باقى مى‏ماند:

اول اينكه اگر اين احتمال صحيح مى‏بود جا داشت كه در آيه شريفه متعرض توبه توبه كاران شود، و اگر متعرض مى‏شد آن وقت جمله" ثُمَّ يَتُوبُ اللَّهُ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ" مختص به كفارى مى‏شد كه بعدا مسلمان شدند، و حال آنكه در آيه شريفه اثرى از چنين معنايى نيست، قرينه‏اى هم كه اين احتمال را تقويت كند وجود ندارد- دقت بفرمائيد.

دوم اينكه و جدان هر كسى گواهى مى‏دهد كه ميان دو طايفه كه يكى از ايشان نسبت به رسول خدا (ص) وفادارى نموده و از جان‏گذشتگى بخرج داده و آن ديگرى پيغمبر را در ميان دشمنان گذاشته و فرار كرده، و حتى به پشت سر خود نگاهى هم نينداخته فرق بسيارى است، و از روش قرآن بدور است كه ميان اين دو دسته فرق نگذارد، و محنتى را كه دسته اول در راه خدا كشيده و نفس خود را براى رضاى او در مهلكه‏ها انداخته ناديده انگارد و سپاسگزارى ننمايد، و حال آنكه خود قرآن خدا را شاكر و عليم خوانده است.

بلكه قرآن كريم اگر در جايى كه ملتى را عتاب و يا توبيخ و مذمت مى‏كند در ميان آن ملت حتى يك نفر صالح وجود داشته باشد آن يك نفر را استثناء نموده و خصوص او را مدح و ثنا مى‏گويد، هم چنان كه در بسيارى از موارد كه خطاب متوجه يهود و نصارى است اين معنا را مشاهده مى‏كنيم، و مى‏بينيم كه خداى تعالى عامه يهود و يا نصارى را مورد عتاب و يا مذمت و توبيخ قرار داده و نسبت كفر به آيات خدا و تخلف از اوامر و نواهى او را بايشان مى‏دهد، آن گاه يك عده قليلى از ايشان را كه به آيات خدا كفر نورزيده‏اند مدح و ثنا مى‏گويد.

و از اين روشن‏تر آياتى است كه متعرض داستان جنگ احد است كه نخست بر مؤمنان منت مى‏گذارد به اينكه سرانجام ياريشان كرد، و سپس مورد عتابشان قرار مى‏دهد كه چرا سستى نموده و تن بذلت دادند، آن گاه در آخر آن عده قليلى را كه ثبات قدم داشتند استثناء نموده و به وعده حسنى نويدشان داده آنهم نه يك بار و دو بار، مى‏فرمايد:" وَ سَيَجْزِي اللَّهُ‏