ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 301
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 301

عين افعال خارجى و منتزع از آنهاست. پس، رضاى خدا عين همان حالات نفسانيه‏ايست كه به ايشان موهبت كرده بود، حالاتى كه بالطبع مستلزم اجر جزيل است، و معلوم است كه اگر اين حالات تغيير كند رضاى خدا هم مبدل بغضب او، و نعمتش مبدل به نقمت مى‏گردد، و هيچ كس از خدا عهد نگرفته كه از وى راضى باشد و او را به سعادت برساند چه او نيكى كند و چه زشتى، چه گناه كند و چه اطاعت، چه ايمانش را حفظ كند و چه كافر شود، خداوند هم به كسى چنين عهدى نسپرده.

آرى، اگر رضاى خدا از صفات ذاتيه او بود و خداوند در ذاتش متصف به رضا بود البته اين صفت تغيير نمى‏پذيرفت، و در هيچ حالى زايل نمى‏شد، اما صفت ذات نيست بلكه صفت فعل است.

معناى" سكينت" و اشاره به اينكه سكينت از جنود خداى تعالى است‏

" ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ..."

كلمه" سكينت" همانطور كه گفته شد حالت قلبيى است كه موجب سكون نفس و ثبات قلب مى‏شود، و بطورى كه از تفسير آيات برمى‏آيد ملازم با ازدياد ايمان بر ايمان است، و نيز ملازم با كلمه تقوى است، كه قلب آدمى را به پرهيز از محرمات الهى وادار مى‏سازد.

و بايد دانست كه معناى اين كلمه غير از معناى كلمه عدالت است، چون عدالت ملكه‏ايست نفسانى كه آدمى را از ارتكاب گناهان كبيره باز مى‏دارد، بخلاف سكينت كه هم از كبائر نگاه مى‏دارد و هم از صغائر.

و لذا مى‏بينيم كه خداى تعالى در كتاب مجيدش، دادن سكينت را طورى بخود نسبت مى‏دهد كه از آن يك نوع اختصاص فهميده مى‏شود، مانند دادن روح كه مى‏فرمايد:" دميدم در آن از روح خودم"، و در باره سكينت هم مى‏فرمايد:" أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ: خداوند سكينت خودش را بر رسولش و بر مؤمنين نازل كرد".

بلكه از پاره‏اى آيات برمى‏آيد كه سكينت از جنود خداى تعالى است، مانند آيه شريفه" هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ" «1».

و همچنين در بسيارى از آياتى كه كلمه سكينت در آنها آمده، كلمه جنودهم آمده، مانند آيه" فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها" «2».

(1) سوره فتح آيه 4

(2) سوره توبه آيه 40