ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 305
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 305

كه خداوند مسلمين را يارى فرمود هشتاد موطن بود «1».

مؤلف: اين روايت را قمى «2» نيز در تفسير خود روايت كرده و مقصود از بعضى اصحاب خود كه نام برده به گفته قمى محمد بن عمرو است. و معناى روايت اين است كه: عدد" هشتاد" يكى از مصاديق كلمه" كثير" است، بدليل اين آيه قرآن، نه اينكه معناى آن هشتاد باشد.

و در مجمع البيان از اهل تفسير و از تذكره‏نويسان نقل مى‏كند كه گفته‏اند: وقتى رسول خدا (ص) مكه را فتح كرد در اواخر رمضان و يا در شوال سال هشتم هجرت با مسلمانان بسوى حنين رفت تا با قبيله هوازن و ثقيف كارزار كند، چون رؤساى هوازن بسركردگى مالك بن عوف نصرى، با تمامى اموال و اولاد حركت كرده و بسرزمين اوطاس آمده بودند، تا با آن جناب بجنگند.

اتفاقا" دريد بن صمه" كه رئيس قبيله جشم و مردى سالخورده و نابينا بود همراه ايشان بود، دريد از ايشان پرسيد الان در كدام وادى هستيد؟ گفتند: به اوطاس رسيده‏ايم. گفت: چه جاى خوبى است براى نبرد، نه خيلى نرم است و لغزنده و نه سفت و ناهموار، آن گاه پرسيد:

صداى رغاء شتران و نهيق خران و خوار گاوان و ثغاء گوسفندان و گريه كودكان را مى‏شنوم.

گفتند: آرى مالك بن عوف همه اموال و كودكان و زنان را نيز حركت داده، تا مردم بخاطر دفاع از زن و بچه و اموالشان هم كه شده پايدارى كنند. دريد گفت: به خدا قسم مالك براى گوسفندچرانى خوب است، نه فرماندهى جنگ.

آن گاه گفت: مالك را نزد من آريد، وقتى مالك آمد گفت: اى مالك تو امروز رئيس قومى و بعد از امروز فردايى هم هست، روز آخر دنيا نيست كه مى‏خواهى نسل مردم را يكباره نابود كنى، مردم را به نزديكى بلادشان ببر، آن گاه مردان جنگى را سوار بر اسبان كن و به جنگ برو، چون در جنگ چيزى بكار نمى‏آيد جز شمشير و اسب، اگر با مردان جنگيت پيروز شدى ساير مردان و همچنين زنان و كودكان به تو ملحق مى‏شوند، و اگر شكست خوردى، در ميان اهل و عيالت رسوا نمى‏شوى.

مالك گفت: تو پيرى سالخورده‏اى و ديگر آن عقل و آن تجربه‏ها را كه داشتى از دست داده‏اى.

(1) فروع كافى، ج 7 ص 463 ح 21

(2) تفسير قمى، ج 1 ص 284