صفحهى 521
دست او را گرفت و گفت: چه كسى براى تو اينطور قرائت كرده و تو ياد گرفتهاى؟ گفت: ابى بن كعب. عمر گفت: از من جدا نشو تا تو را نزد او ببرم، وقتى نزد او رفتند عمر پرسيد: تو اين آيه را براى اين مرد اينچنين قرائت كردهاى؟ گفت: آرى. پرسيد تو همين طور از رسول خدا (ص) شنيدهاى؟ گفت: آرى. عمر گفت: عجب، من تا كنون خيال مىكردم كه ما مهاجرين تنها دستهاى هستيم كه به بالاترين درجات شرافت و اعتبار رسيدهايم و ديگر كسى با ما در آن درجه شركت ندارد، (اينك معلوم شد انصار هم با ما شريك هستند).
ابى بن كعب گفت: اول سوره جمعه هم اين معنا را تصديق مىكند، آنجا كه مىفرمايد:" وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بهم- و دسته ديگرى از ايشان وقتى كه به ايشان ملحق شدند" «1» و در سوره حشر، هم دارد:" وَ الَّذِينَ جاءُو مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ «2»- و كسانى كه بعد از ايشان آمدند مىگويند پروردگارا ما را و برادران ما را كه از ما در ايمان سبقت جستند بيامرز" و در سوره انفال دارد:" وَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولئِكَ مِنْكُمْ «3»- كسانى كه ايمان آوردند و هجرت كردند و با شما جهاد نمودند ايشان از شمايند" «4».
و در كافى به سند خود از موسى بن بكر از مردى روايت كرده كه گفت: امام ابو جعفر (ع) در تفسير جمله" خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً" فرمود: اينها مردمى بودند مؤمن كه گناهانى مرتكب مىشدند كه خوشايند مؤمنين نبود، و اميد هست كه خداوند از گناهانشان درگذرد «5».
مؤلف: اين روايت را عياشى «6» نيز از زراره از آن حضرت روايت كرده، چيزى كه هست در روايت زراره بجاى" مؤمنون"،" مذنبون" است.
و در مجمع البيان در تفسير آيه شريفه" وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ ..." دارد كه ابو حمزه ثمالى گفته است: به ما چنين رسيده كه اين اشخاصى كه به گناه خود اعتراف كردند سه نفر بودند: يكى ابو لبابة بن عبد المنذر، ديگرى ثعلبة بن وديعه، و سومى اوس بن حذام، كه در
(1) سوره جمعه آيه 3 (2) سوره حشر آيه 10 (3) سوره انفال آيه 75 (4) الدر المنثور ج 3 ص 269 (5) اصول كافى ج 2 ص 408 ح 2 (6) تفسير عياشى ج 2 ص 106 ح 109