ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 528
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 528

سوم اينكه به خود اشخاصى كه به اجتماع بدهكار شده‏اند اجازه داده تا مثلا زكات خود را به پاره‏اى از مصارف از قبيل فقراء و مساكين برسانند، و محدودشان نكرده به اينكه حتما بدهى خود را به حكومت و زمامدار مسلمين و يا مامورين جمع‏آورى زكات بدهند و اين خود نوعى احترام و استقلالى است كه شارع اسلام نسبت به افراد مجتمع خود رعايت نموده، نظير احترامى كه براى امان دادن يك مسلمان به يك محارب قائل مى‏شود و هيچ فردى از افراد مسلمين نمى‏تواند آن ذمه و آن امان را نقض نمايد، و با اينكه از كفار محارب است همه مجبورند و حتى خود زمامدار نيز محكوم است به اينكه آن ذمه را محترم بشمارد.

بلى، اگر ولى امر و زمامدار مسلمين، در مورد خاصى مصلحت اسلام و مسلمين را در اين ديد كه از دادن چنين ذمه‏اى جلوگيرى كند، مى‏تواند در اين صورت نهى كند و بر مسلمين واجب مى‏شود كه از آن كار خوددارى كنند، چون اطاعت ولى امر واجب است.