صفحهى 534
از منزل آتشى بياورم، پس به درون خانه خويش شده آتشى بياورد و به سقف مسجد كه از شاخ و برگ خرما پوشيده بود افكند، همچنين سوختنىهاى داخل مسجد را آتش بزد و مردم آن مسجد متفرق شدند، و زيد بن حارثه هم چنان نشست تا مسجد به كلى بسوخت، آن گاه دستور داد تا چهار ديوارش را خراب كردند «1».
و اين قصه به طرق بسيارى از طرق اهل سنت وارد شده، و روايات همه، مضمونشان قريب به هم نقل شده، جز اينكه در اسامى افرادى كه مامور به تخريب مسجد شدهاند اختلاف دارند.
و در الدر المنثور است كه ابن منذر و ابن ابى حاتم از ابن اسحاق روايت كردهاند كه گفت: اشخاصى كه مسجد ضرار را ساختند دوازده نفر بودند به نامهاى: 1- خذام بن خالد بن عبيد بن زيد
2- ثعلبة بن حاطب
3- هلال بن اميه
4- معتب بن قشير
5- ابو حبيبة بن ازعر
6- عباد بن حنيف
7- جارية بن عامر
8 و 9- و دو پسرانش مجمع و زيد
10- نبتل بن حارث
11- بخدج بن عثمان«2»
12- وديعة بن ثابت «3».
و در مجمع البيان در تفسير جمله" وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ" گفته است: اين جمله در شان ابو عامر راهب است، و از جمله داستانش اين بوده كه وى در ايام جاهليت به رهبانيت درآمده، لباس خشن به تن مىكرد، و چون در مدينه خدمت رسول خدا (ص) رسيد نسبت به وضع آن جناب حسد برد و شروع كرد عليه آن حضرت تحريك كردن، و آن گاه بعد از فتح مكه بسوى طائف گريخت و پس از آنكه اهل طائف مسلمان شدند به شام گريخت و از آنجا به روم رفت و به كيش نصرانيت درآمد، و اين مرد پدر حنظله غسيل الملائكه است، كه در جنگ احد در حالى كه جنب بود در ركاب رسول خدا (ص) شهيد شد و ملائكه او را غسل دادند.
رسول خدا (ص) ابو عامر را فاسق ناميد، او از شام به منافقين پيغام فرستاده بود كه خود را آماده كنند، و مسجدى بسازند كه من نزد قيصر مىروم و از او لشكرى گرفته بسوى شما خواهم آمد و محمد را از مدينه بيرون خواهيم كرد، به همين جهت اين عده از منافقين منتظر آمدن ابو عامر بودند، ولى او قبل از رفتن نزد قيصر مرد «4».
(1) تفسير قمى ج 1 ص 305 (2) در سيره ابن هشام ج 4 ص 174، بجاى" بخدج بن عثمان"،" بجاد بن عثمان" ذكر شده است. (3) الدر المنثور ج 3 ص 77 (4) مجمع البيان ج 5 ص 72