صفحهى 86
گفتار ما در اين باره خواهد آمد- ان شاء اللَّه-
" وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ ..."
راغب مىگويد: كلمه" مكر" به معناى به كار بردن حيله براى منصرف كردن كسى از مقصودش مىباشد، و اين به دو صورت است، يكى ممدوح و يكى مذموم، مكر ممدوح آن است كه به منظور عمل صحيح و پسنديدهاى انجام شود. و بنا بر اين معنا، خداى تعالى فرموده:" وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ". و اما مكر مذموم آن مكرى است كه به منظور عمل قبيح و ناپسندى بكار رود، و در اين باره فرموده:" وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ" و نيز فرموده:" وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا" و فرموده:" فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ" و در باره هر دو قسم آن فرموده:" وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً". و بعضى از علما گفتهاند: از مكر خدا يكى اين است كه بنده را مهلت داده و او را از لذائذ دنيا برخوردار مىكند، و لذا امير المؤمنين (ع) فرموده: كسى كه خداوند دنيا را بر او توسعه داده باشد و او نفهمد كه خدا با او مكر كرده از ناحيه عقل خود فريب خورده «1».
و در مجمع البيان گفته است:" اثبات" به معناى حبس است، گفته مىشود:" رماه فاثبته" يعنى به او تير زد و او را در جاى خود حبس كرد (در جاى خود خشكانيد" مترجم") و نيز گفته مىشود" اثبته فى الحرب" يعنى در جنگ جراحت سنگينى بر او وارد آورد «2».
و مقتضاى سياق آيات اين است كه جمله" وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا ..."، عطف بر جمله سابق يعنى" وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ" بوده باشد، و بنا بر اين، آيه شريفه در سياق بيان نعمتى است كه خداوند بر ايشان ارزانى داشته و آنان را با احسانهايى كه به آنان كرد و خود آنان در آن نعمتها دخالتى نداشتند تاييد فرمود.
و معناى آيه اين است كه: به ياد آر، و يا بايد به ياد آورند آن روزى كه كفار قريش براى ابطال دعوتت به تو مكر كرده و خواستند تو را به يكى از امور سهگانه دچار سازند يا تو را حبس كنند و يا بكشند و يا بيرونت كنند، آنان مكر مىكنند و خداوند هم مكر مىكند و خدا بهترين مكر كنندگان است.
و ترديدى كه در آيه به منظور بيان و شرح مكر كفار ميان حبس، كشتن و بيرون كردن نموده خود دلالت مىكند بر اينكه كفار قريش در باره امر رسول خدا (ص) و
(1) مفردات راغب ماده" مكر" (2) مجمع البيان ج 3 ص 137 جزء 9 ط بيروت