بعضى «1» ديگر گفتهاند: ذريه بعضى از اولادهاى همان قبطيان بودند.
و بعضى «2» ديگر گفتهاند: منظور از اين ذريه همسر فرعون و مؤمن آل فرعون است كه داستانشان را قرآن هم آورده، و نيز كنيز و زنى آرايشگر بودند كه در خدمت همسر فرعون بودند.
بعضى «3» ديگر از مفسرين گفتهاند: ضمير مذكور به موسى (ع) برمىگردد، و منظور از" ذريهاى از قوم موسى" جماعتى از بنى اسرائيل است كه سحر آموخته بودند و در زمره ساحران در آن صحنه شركت داشتند و از هواداران فرعون بودند و با ديدن معجزه موسى به وى ايمان آوردند.
بعضى «4» ديگر گفتهاند: منظور از ذريه، همه بنى اسرائيل است كه ششصد هزار نفر بودند، و اگر آنان را- با اينكه جمعيتى بسيار بودند- ذريه ناميده براى اينست كه به ضعف آنان اشاره كند.
و بعضى «5» ديگر گفتهاند: منظور از ذريه، دودمان اسرائيل است، آنهايى كه موسى به سويشان مبعوث شده بود و در طول زمان هلاك شدند. ليكن وجوه و اقوالى كه نقل شد وجوه ضعيفى است، چون در اين آيات و ساير آياتى كه به اين داستان اشاره دارد، هيچ دليلى لفظ بر اين وجوه وجود ندارد.
و آنچه از سياق و زمينه گفتار برمىآيد و آيه شريفه نيز ظهور در آن دارد اينست كه ضمير به موسى برگردد، و منظور از جمله" ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ" بعضى از افراد ضعيف و طبقه ناتوان بنى اسرائيل است، و اما بزرگان و اشراف و توانگران بنى اسرائيل ايمان نياوردند. اعتبار عقلى هم مؤيد اين ظهور است، چون ما مىدانيم كه همگى بنى اسرائيل اسير و در تحت استعمار و استثمار فراعنه و محكوم به حكم آنان بودند، و معمولا عادت در امثال اين موارد بر اين جارى است كه (طبقه ضعيف سر از اطاعت حاكم برداشته پيرو پيامبرش مىگردد و) طبقه اشراف و توانگران به هر وسيلهاى كه شده مقام اجتماعى و حيثيت خانوادگى خود را حفظ مىكنند.
آرى، تا بوده چنين بوده كه در چنين مواقعى طبقه اشراف سعى مىكنند به هر وسيلهاى به درگاه جباران تقرب بجويند، و آن دستگاه را با دادن مال و تظاهر به خدمتگزارى و وانمود كردن به اينكه خيرخواه دستگاهند و با دورى كردن از هر عملى كه خوشايند دستگاه نيست رضايت دستگاه را به دست آورند. اقوياى بنى اسرائيل نيز از اين روش مستثناء نبودند و نمىتوانستند بطور آشكار و علنى با موسى موافقت نموده تظاهر كنند به اينكه به وى ايمان آوردهاند.
(5) الدر المنثور، ج 3، ص 314.