ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 10 -صفحه : 573/ 22
نمايش فراداده

حمد و ستايش خداى تعالى فقط از بندگان مخلص خدا بر مى‏آيد ‏

" نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا" «1».

در اين جا است كه خداى تعالى شرابى طهور به آنان مى‏چشاند و با آن، سريره و باطنشان را از هر شرك آشكار و پنهانى پاك مى‏كند، و در نور علم و يقين غرقشان مى‏سازد، و از اقيانوس دلشان چشمه‏هاى حكمت بر زبانهايشان جارى مى‏كند، در نتيجه نخست خداى تعالى را تسبيح و تنزيه نموده، سپس به رفقايشان كه همان انبياء و صديقين و شهداء و صالحين‏اند سلام مى‏كنند، آن گاه خدا را با رساترين وجه و به بهترين بيان حمد و تسبيح و ثنا مى‏گويند.

اين آن مطالبى است كه دو آيه شريفه مورد بحث قابل انطباق بر آنها هست- و خدا داناتر است- اينك اين دو آيه را جمله جمله معنا مى‏كنيم: كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح مى‏كنند" تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ"، در جنات نعيم نهرها از زير كاخشان روان است. گفتيم كه در اين جمله سخن از بهشت ولايت و تطهير دلها است،" دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ"، دعوايشان در آن بهشت‏ها همه اين است كه بارالها تو را تسبيح مى‏گوئيم. و گفتيم كه در اين جمله خدا را از هر نقص و حاجت و شريكى منزه مى‏دارند، و اين گفتارشان بر وجه حضور است، يعنى خدا را حاضر مى‏بينند و تسبيحش مى‏گويند، چون اولياى خدا از پروردگار خود محجوب نيستند،" وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ" و در آنجا درودشان به يكديگر سلام است، كه اين ملاقات را به نشانه امنيت مطلق نامگذارى كردن است، گو اينكه در دنيا نيز يكديگر را به كلمه سلام تحيت مى‏گويند، و ليكن سلام در دنيا علامت امنيت نسبى و امنيتى اندك است، اما در بهشت علامت امنيت مطلق است،" وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" آخرين مرحله كمال علم اهل بهشت بدينجا منتهى مى‏شود كه خدا را بعد از تسبيح و تنزيه ثنا گويند.

در سابق در تفسير آيه شريفه:" الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" «2» نيز گفتيم كه هر چند هر كسى مى‏تواند به زبان بگويد" الْحَمْدُ لِلَّهِ" و ليكن از آنجا كه حمد، توصيف و ستودن خداى تعالى است، هر كسى نمى‏تواند خداى را توصيف كند، اين كار تنها از بندگان مخلص خداى تعالى بر مى‏آيد، افراد انگشت‏شمارى كه خداى تعالى آنان را براى خود خالص نموده، و به‏

(2)" سوره حمد، آيه 2".