ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 10 -صفحه : 573/ 231
نمايش فراداده

خداى تعالى از اين سخن كفار پاسخ داد به اينكه آن عذاب بزودى خواهد آمد و هيچ عاملى نمى‏تواند آن را از اين كفار برگرداند، بلكه عذابى كه به آن استهزاء مى‏كردند آنان را فرا خواهد گرفت. با اين بيان روشن مى‏شود كه عذابى كه خداى تعالى كفار را با آن تهديد كرده عذاب دنيوى بوده كه خيلى زود بر آنان نازل مى‏شده و بر اين اساس اين آيه و آيه قبل از آن هر يك، يكى از هوسهاى جاهلانه كفار را ذكر مى‏كند، آيه قبلى تذكر مى‏دهد كه وقتى مساله قيامت بر كفار گفته مى‏شود، و از عذاب روز قيامت انذار مى‏شوند، مى‏گويند: اين سخن سحرى است آشكار، و آيه مورد بحث يادآور مى‏شود كه وقتى عذاب موعود تا مدتى تاخير انداخته مى‏شود و خبرش به آنان مى‏رسد، از در استهزاء مى‏گويند: چه شد كه تاخير افتاد؟

هر نعمتى كه خدا عطا مى‏كند، رحمتى از او است ...

هر نعمتى كه خدا عطا مى‏كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آن نوميد شده، كفران بورزد ‏

" وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ" در مجمع البيان مى‏گويد:

كلمه" ذوق"- كه فعل" اذقنا" از آن گرفته شده- به معناى آن است كه چيزى را براى اينكه بفهمى چه طعمى دارد در دهان بگذارى. و اگر خداى سبحان در اين آيه حلال كردن لذات را براى انسانها اذاقه و چشاندن خوانده براى اين است كه بفهماند لذات دنيا مانند طعم غذاها ناپايدار است و به سرعت از بين مى‏رود، نظير تعبيرهاى زير كه در باره لذات دنيا كرده‏اند، يكى گفته:" ظلى است زائل" يعنى سايه‏اى است زودگذر، ديگرى گفته:

رؤياهاى شيرينى است كه پس از بيدارى اثرى از آن نمى‏يابى.

و كلمه" نزع" كه فعل" نزعنا" از آن گرفته شده به معناى كندن چيزى از جايى است (كه در آن استقرار يافته)، و كلمه" يؤس" بر وزن فعول، صيغه مبالغه از ماده" ياس: نوميدى" است، و ياس عبارت از حالتى است كه يقين كنى آن چيزى كه اميد و انتظارش را دارى تحقق نخواهد يافت، و نقيض اين حالت را" رجاء: اميد" گويند «1».

و در اين آيه رحمت به جاى نعمت به كار رفته، با اينكه نعمت چشيدنى است نه رحمت، و جا داشت بفرمايد:" و لئن اذقنا الانسان منا نعمة"، و اگر اينطور نفرمود، براى اين است كه اشاره كند به اينكه هر نعمتى كه خداى تعالى به انسان مى‏دهد مصداقى از رحمت‏ خدا است، زيرا حاجتى از انسان را برطرف مى‏سازد، در حالى كه خود انسان استحقاق آن را ندارد و طلبكار از خداى تعالى نيست.