و اى بسا احتمال داده باشند كه استفهام در آيه به هر دو شقاش تعريض به مشركين باشد، و خداى تعالى خواسته است بفرمايد:
شما مشركين ستمكارترين مردميد، براى اينكه اولا براى خدا شريك قائل شدهايد، و اين افتراء به خدا و دروغ به او است، و ثانيا نبوت مرا و آيات نازله بر من را تكذيب مىكنيد، و اين خود تكذيب به آيات خدا، و جرمى است بزرگ، و مجرمين رستگار نمىشوند. بعضى «1» ديگر گفتهاند: شق اول از دو شق ترديد، تعريض به رسول خدا (ص) است در صورتى كه خواسته مشركين را اجابت كند و شق دوم، تعريض به مشركين است، و معناى آيه اين است كه: احدى نزد خدا از اين دو طائفه ستمكارتر نيست، يكى آنهايى كه به خدا افتراء مىبندند، دوم آنهايى كه آيات الهى را تكذيب مىكنند، و من كه شما را از جرم و ظلم دومى نهى مىكنم چگونه ظلم اولى را براى خود بپسندم با اينكه از ظلم دومى بدتر و سنگينتر است؟، و از اين گذشته با اينكه من در صدد اصلاح شمايم چه فائدهاى از اين جرم عظيم براى اصلاح عايد من مىشود.
و اين معنايى كه اين مفسر براى آيه كرده فى نفسه و با قطع نظر از آيه، معناى بدى نيست، ولى بحث در اين است كه اين معنا را از كجاى آيه مىتوان بدست آورد. و همچنين وجه قبلى كه آن نيز فى نفسه و حتى از نظر سياق وجه بدى نيست، ليكن آيه بر آن دلالت ندارد.
" وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ ..."
در اين آيه شريفه روى سخن با مشركين بتپرست است، و اگر چه بسا ديگران يعنى اهل كتاب را نيز بر حسب وسعتى كه در معناى آن است شامل بشود، چون كلمه" ما" اين وسعت را به معناى آيه مىدهد، و اگر به خاطر نزول اين سوره در مكه و جزء اولين سورههاى نازله از قرآن گفتيم كه روى سخن در آن متوجه مشركين است، معنايش اين نيست كه شامل غير مشركين نمىشود. بتپرستان نيز اگر بت مىپرستيدند براى اين مىپرستيدند كه با عبادت بتها به ارباب آن بتها (كه خدايان كوچك و به زعم بتپرستان هر يك مدبر ناحيهاى از عالم وجودند) تقرب جسته، و با اين تقرب به درگاه خالق هستى كه خداى تعالى است و رب آن اربابهاست تقرب بجويند.