ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مشركين مى‏گفتند (الان نيز مى‏گويند):

ما با اين همه پليدى كه لازمه ماديت و بشريت مادى است، و با اين همه قذارتهاى گناه و جرائم نمى‏توانيم به درگاه رب الارباب (اللَّه) رابطه عبوديت داشته باشيم، چون خداى سبحان ساحتش مقدس و طاهر است، و معلوم است كه (ميان طهارت و قذارت رابطه‏اى نيست، در نتيجه) ميان ما و خداى تعالى نمى‏تواند رابطه‏اى باشد.
ناگزير ما بايد بوسيله محبوبترين خلايقش- يعنى ارباب اصنام- به درگاه او تقرب جوييم، زيرا كه خداى تعالى زمام تدبير خلق خود را بدست آنان سپرده، (و چون ما آنان را نمى‏بينيم مجسمه‏ها و تمثالهايى از آنان بدست خود مى‏تراشيم، تمثالهايى كه نشان دهنده صفات آن ارباب كه يا خشم است يا مهر و يا غير اينها). پس، بت‏ها را به اين منظور مى‏پرستيم كه شفيعان ما به درگاه خدا باشند و خيرات را به سوى ما جلب نموده، شرور را از ما دفع كنند.

پس، عبادت در حقيقت براى بت‏ها است و شفاعت براى ارباب آنها، هر چند كه چه بسا شفاعت را نيز به بت‏ها نسبت مى‏دهيم. در عبارت آيه، بجاى كلمه" اصنام" عنوان" ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ" آمده، تا اشاره باشد به اينكه نقطه انحراف و اشتباه بت‏پرستان در عقايدشان كجا است، و آن اين است كه عبادت براى اين بتها وقتى آن فوايد را دارد كه بت‏ها ضرر و نفعى در امور داشته باشند و موجوداتى داراى شعور باشند، تا بفهمند كه اين بت‏پرستان دارند آنها را مى‏پرستند و به سوى آنها تقرب مى‏جويند و تا از پرستش اينان خوشنود شوند، و در عوض يا خود آنها و يا اربابشان به درگاه خدا شفاعتشان كنند، آنهم در صورتى كه خداى تعالى شفاعت آنها را بپذيرد.

و اين بتها اجسامى مرده و فاقد شعورند، نه چيزى مى‏فهمند و نه نفع و ضررى دارند، بدين جهت خداى سبحان پيامبر گرامى‏اش را دستور داده كه عليه بت‏پرستان احتجاج كند اولا به همان دليلى كه جمله" لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ" بيانگر آن بود، و ثانيا به اينكه بگويد:

" أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ"

كه حاصلش اين است كه خداى تعالى خودش هيچ اطلاعى از اينكه (چنين اربابى آفريده و زمام امور عالم را بدست چنين مخلوقاتى داده و) چنين شفيعانى به درگاه خود درست كرده ندارد، نه در آسمانها چنين خدايانى سراغ دارد و نه در زمين. پس، اينكه شما از وجود چنين خدايانى خبر مى‏دهيد، در حقيقت به خداى تعالى خبرى مى‏دهيد كه خود او علمى به آن ندارد، و اين خود يكى از زشت‏ترين افتراءها و شنيع‏ترين لجبازيها است، آخر چگونه ممكن است در عالم چيزى باشد و خدا از وجود آن چيز
بى خبر باشد، با اينكه او عالم است به آنچه كه در آسمانها و آنچه كه در زمين است.

/ 573