آيه:" أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ ..." مفسر محكم و مفصل بودن آيات قرآن است
پس، اين آيه شريفه از كلام اللَّه، مفسر آياتى است كه خبر از احكام و تفصيل آيات مىدهد، و از اين راه تفسير مىكند آنچه را كه مردم از دعوت رسول و از خواندن كتاب خدا بر آنان مىفهمند، (و مىگويد اينكه ما خبر از احكام و تفصيل آيات داديم معنا و تفسيرش اينست كه شما از آياتى كه او برايتان مىخواند هم، بطور اجمال مىفهميد كه جز خدا را نبايد بپرستيد و اينكه او بشير و نذير است، و هم بطور تفصيل، كه تفصيل آن عبارت است از همه قرآن و همه جزئيات و فروعى كه در قرآن آمده).نه اينكه اين آيه شريفه كلام رسول خدا (ص) باشد و خداى تعالى خواسته كلام آن جناب را حكايت كند، و نه اينكه فرمان خدا به رسول گرامىاش باشد و كلمه" قل:بگو" در تقدير باشد، و نه اينكه خواسته در اين جمله التفاتى بكار برده باشد، يعنى روى سخن را از سويى به سوى ديگر كند، و نه اينكه تقدير آيه" امركم بان تعبدوا- خداى تعالى شما را دستور داده كه جز او را نپرستيد" باشد، و يا تقدير:" فصلت آياته لان لا تعبدوا الا اللَّه- آياتش مفصل شد تا شما به جز خدا را نپرستيد" باشد، و در نتيجه بنا بر توجيه اخير، جمله" لا تعبدوا" نفى باشد نه نهى، براى اينكه جمله بعدش كه امر مىكند به استغفار و مىفرمايد: " وأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ" عطف شده بر جمله" لا تعبدوا"، و اين بهترين شاهد است بر اينكه جمله مذكور نفى نيست بلكه نهى است. علاوه بر اين، اصولا تقدير گرفتن بدون دليل خلاف اصل است و جز با داشتن دليل نمىتوان مرتكب آن شد. پس بايد در آيه شريفه دقت فرماييد كه در آن نكته ظريفى از صنعت بلاغت به كار رفته است.
(1) آيا مردم تعجب دارند از اينكه به فردى از خود آنان وحى بفرستيم كه مردم را انذار كن و آنهايى كه ايمان آوردهاند را بشارت بده كه نزد پروردگارشان قدمى صدق دارند." سوره يونس، آيه 2"