اقوال مختلف مفسرين در باره مراد از احكام و تفصيل آيات، و بيان نادرستى آن اقوال‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اول اينكه

كلمه" كتاب" در آيه مورد بحث خبر براى مبتدايى است كه از كلام حذف شده و تقدير آن" هذا كتاب" مى‏باشد، و منظور از كتاب همين قرآنى است كه در دست ما است، قرآنى كه مى‏بينيم به سوره‏هايى تقسيم شده و اين با مطلبى كه در كلمات مفسرين و يا در روايات آمده و گفته شده كه منظور از كتاب لوح محفوظ و يا قرآن واقع در لوح محفوظ است‏
منافات ندارد، براى اينكه قرآنى كه در دست ما است و به صورت كتابى خواندنى است با آنچه كه در لوح محفوظ است منافات ندارد، زيرا با آن متحد است، اتحاد تنزيل با تاويل.

دوم اينكه

لفظ" ثم" در جمله" ثُمَّ فُصِّلَتْ" براى اين آمده كه بعديت به حسب ترتيب را برساند نه بعديت زمانى را، چون تقدم و تاخر زمانى بين معانى مختلف به حسب اصليت و فرعيت يا اجمال و تفصيل معنا ندارد، (و نمى‏شود گفت: معانى قرآن اول اصلى و يا اجمالى بوده بعد از مدتى فرعى و يا تفصيلى شده، لا جرم كلمه" ثم" تنها در اين صدد است كه همان نكته‏اى را كه مشروحا گذشت افاده نموده بفهماند فروع و تفاصيل قرآن از اصولى و آن اصول از اصل واحدى منشا گرفته است).

اقوال مختلف مفسرين در باره مراد از احكام و تفصيل آيات، و بيان نادرستى آن اقوال‏ ‏

با اين بيان نكته‏اى ديگر نيز روشن مى‏شود، و آن نادرستى معنايى است كه بعضى «1» از مفسرين براى آيه كرده و گفته‏اند: معنايش اين است كه آيات قرآنى، محكم و غير قابل نسخ هستند و مانند ساير كتب آسمانى و شرايع ديگر انبياء نيست كه هر يك بعد از مدتى نسخ شدند. و در معناى جمله" ثُمَّ فُصِّلَتْ" گفته‏اند: يعنى با بيان حلال و حرام و ساير احكام تفصيل داده شده است.

دليل نادرستى اين معنا اينست كه اگر اين معنا منظور بود لازم بود نسخ نشدن را مقيد كند به نسخ نشدن به وسيله كتابى ديگر و بفرمايد: اين كتاب آسمانى با هيچ كتاب آسمانى ديگر نسخ نمى‏شود و ديگر هيچ كتابى نازل نمى‏شود تا قرآن را نسخ كند، و آوردن قيد لازم بود، براى اينكه جاى شك نيست كه بعضى از آيات قرآن به وسيله خود قرآن نسخ شده است، و بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد در الفاظ اين آيه چنين قيدى نيامده.

و نيز وجه نادرستى گفتار بعضى «2» ديگر كه گفته‏اند: منظور از جمله" أُحْكِمَتْ آياتُهُ" اينست كه آيات آن با امر و نهى محكم شده و سپس با وعده و وعيد و ثواب و عقاب مفصل شده است. وجه نادرستى اين قول اينست كه بيهوده و بدون دليل سخن گفتن است.
مثل گفتار بعضى «3» ديگر كه گفته‏اند: منظور از جمله" أُحْكِمَتْ آياتُهُ" اينست كه لفظ قرآن فصيح‏ترين و بليغ‏ترين لفظ است، به حدى كه فصاحت و بلاغت آن يكى از معجزات شمرده شده، و منظور از جمله" ثُمَّ فُصِّلَتْ" اينست كه اين آيات با شرح و بيان تفصيل داده‏
شده‏اند.


(1) مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 112، به نقل از ابن عباس.

(2) مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 112 به نقل از حسن ابى العاليه‏

(3) مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 112 به نقل از ابو مسلم.

/ 573