روايتى در باره توفيق الهى و توضيح مراد از آن‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روايتى در باره توفيق الهى و توضيح مراد از آن‏ ‏

مؤلف: كتاب معانى الاخبار به سند خود از عبد اللَّه بن فضل هاشمى از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم: (با در نظر داشتن اينكه علل و اسباب در كار ما مؤثرند) معناى اينكه خداى تعالى در يك جا (از قول شعيب حكايت كرده كه گفت:)،" وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ" و در جايى ديگر خودش فرموده:

" إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ" «1» چيست؟

امام (ع) در جواب فرمود: وقتى بنده خدا آنچه كه خدا به وى امر كرده اطاعت كند عملش موافق امر خداى عز و جل است و بدين جهت آن عبد را موفق مى‏نامد (چون گفتيم كارش موافق امر خداى عز و جل است) و هر گاه بنده خدا بخواهد داخل پاره‏اى از گناهان شود و خداى تعالى بين او و آن گناه حايل گردد و در نتيجه بنده آن گناه را مرتكب نشود ترك گناهش به توفيق خداى تعالى صورت گرفته و هر زمان كه او را به حال خود بگذارد و بين او و معصيت حايل نشود و در نتيجه مرتكب گناه گردد در آن صورت خدا او را يارى نكرده و موفق ننموده است، (چون كارش موافق دستور خدا انجام نشده). «2»

مؤلف: حاصل بيان امام (ع) اين شد كه توفيق خداى تعالى و خذلان (توفيق ندادن و يارى نكردن) او از صفات فعلى خداى تعالى است نه از صفات ذاتش، پس توفيق، عبارت از اين است كه خداى تعالى اسباب را طورى رديف كند كه قهرا بنده را بسوى عمل صالح بكشاند و يا بعضى از مقدماتى كه در ارتكاب گناه لازم است براى او فراهم نكند در نتيجه بنده آن كار واجب را انجام دهد و اين كار حرام را ترك كند، و خذلان بر خلاف اين است.
پس بنا بر اين، متعلق توفيق، عبارت از آن اسباب است چون گفتيم توفيق عبارت است.
از ايجاد توافق بين آن اسباب، پس اسبابند كه متصف به توفيق مى‏شوند و اگر انسان موفق را موفق مى‏ناميم در حقيقت توصيف به حال متعلق كرده‏ايم.

و در تفسير الدر المنثور است كه ابو نعيم در كتاب" الحليله" از على روايت كرده كه گفت:

به رسول خدا (ص) عرضه داشتم: مرا توصيه كن حضرت فرمود:

بگو:" پروردگارم اللَّه است و به دنبال آن استقامت بورز و به پاى گفته‏ات بايست".

عرضه داشتم:" پروردگارم اللَّه است و جز بوسيله او مرا توفيقى نيست، بر او توكل مى‏كنم و بسوى او رجوع مى‏نمايم".

رسول خدا (ص) فرمود: گوارا باد تو را اين علم اى ابو الحسن، به راستى كه تو علم را نوشيده‏اى آن هم چه نوشيدنى و تو علم را، همه‏اش را يكباره فرا گرفته‏اى و آن هم چه فرا گرفتنى. «3»


(1) اگر خدا ياريتان كند كسى نمى‏تواند بر شما غالب آيد و اگر ياريتان نكند كيست كه بعد از او شما را يارى كند؟.

" سوره آل عمران، آيه 160"

(2) معانى الاخبار، باب معنى الهدى و الضلال، ص 20، ح 1، چاپ ايران.

(3) الدر المنثور، ج 3، ص 347.

/ 573