" قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ" «1».پس در حقيقت خطاب به نوح در آيه مورد بحث خطاب دومى است به كل بشر و خطاب به آدم خطاب اول است زيرا تمامى افراد بشر كه در زمان نوح بودند به آدم منتهى مىشدند و همه افرادى كه تا روز قيامت آمده و مىآيند به نوح و همراهان آن جناب منتهى مىگردند، و اين خطاب متضمن قضايى است كه خداى تعالى در باره بشر رانده و آن اين است كه در زمين نازل شوند، و در آنجا استقرار يافته و منزل گزينند و تا مدتى معين در آن زندگى كنند.و خداى تعالى مخاطبينى را كه اذن داد در زمين حيات بشرى خود را از سر بگيرند به دو طايفه تقسيم كرد، و از اذن خود به يك طايفه از آن دو طايفه به" سلام و بركات" كه خالى از بشارت به خير و سعادت صاحبانش نيست تعبير كرد، و آن طايفه عبارتند از نوح و بعضى از امتهايى كه همراه او بودند، و از اذن خود به طايفه ديگر، به" تمتيع- بهرهمند كردن"، و به دنبال آن، رسيدن به عذابى كه مخصوص آنان است تعبير كرد.پس، از همين جا روشن شد كه خطاب هبوط و نازل شدن از كشتى به زمين با متعلقاتى كه اين خطاب داشت يعنى سلام و بركات براى يك طايفه و تمتيع و بهرهمندى براى طايفه ديگر، همه متوجه به عامه بشر و همه افراد است، از زمان به زمين نشستن كشتى تا روز قيامت، همانطور كه خطاب هبوطى كه متوجه آدم و همسرش شد، چنين خطابى بود و معلوم شد كه در اين خطاب اذنى عمومى است در برخوردارى از زندگى زمينى، كه اين اذن عمومى براى كسى كه اطاعت خدا كند وعده است، و براى كسى كه نافرمانيش كند وعيد، هم چنان كه خطاب در داستان آدم" طابق النعل بالنعل" اينطور بود.
مراد از جمله:" وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ" در خطاب خداوند به نوح (ع)
و با اين بيان روشن گرديد كه مراد از جمله" وَ عَلى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ" امتهاى صالح از اصحاب كشتى و نيز صالحينى است كه بعدها از نسل آنان پديد مىآيند و بنا بر اين آيه شريفه اين ظهور را خواهد داشت كه كلمه" من" در جمله" ممن معك" ابتدايى باشد نه بيانى، و به عبارت سادهتر اينكه نمىخواهد بفرمايد اممى كه با تو هستند، بلكه مىخواهد بفرمايد اممى كه پيدايش و تكونشان از كسانى آغاز مىشود كه با تو هستند، يعنى افراد صالحى كه با تو هستند و افراد صالحى كه از نسل آنان پديد مىآيند.(1) در زمين زندگى مىكنيد و در همان زمين مىميريد و از آن زمين بيرون مىشويد." سوره اعراف، آيه 25".