يعثو عثوا". «1»و بنا بر اين كلمه" مفسدين" حال است از ضميرى كه در كلمه" تعثوا" است يعنى ضمير" انتم" و اين حال تاكيد را افاده مىكند و مثل اين است كه گفته باشيم:" لا تفسدوا افسادا".
بيان اهميت معاملات و مبادلات مالى در حيات اجتماعى انسان، و آثار سوء كم فروشى
و اين جمله يعنى جمله" وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ" نهى جديدى است از فساد در ارض يعنى از كشتن و زخمى كردن مردم و يا هر ظلم مالى و آبرويى و ناموسى، و ليكن بعيد نيست كه از سياق استفاده شود كه اين جمله عطف تفسير باشد براى نهى سابق نه نهى جديد و بنا بر اين احتمال نهيى تاكيدى خواهد بود از كمفروشى و خيانت در ترازودارى، چون اين نيز مصداقى است از فساد در ارض.توضيح اينكه: اجتماع مدنى كه بين افراد نوع انسانى تشكيل مىشود اساسش حقيقتا بر مبادله و دادوستد است، پس هيچ مبادله و اتصالى بين دو فرد از افراد اين نوع برقرار نمىشود مگر آنكه در آن اخذى و اعطايى باشد.بنا بر اين بناچار افراد مجتمع در شؤون زندگى خود تعاون دارند، يك فرد چيزى از خود به ديگرى مىدهد تا از چيزى مثل آن و يا بيشتر از آن كه از او مىگيرد استفاده كند، و يا به ديگرى نفعى مىرساند تا از او بسوى خود نفعى ديگر جذب كند، كه ما اين را معامله و مبادله مىگوييم.
و از روشنترين مصاديق اين مبادله، معاملات مالى است، مخصوصا معاملاتى كه در كالاهاى داراى وزن و حجم صورت مىگيرد، كالاهايى كه به وسيله ترازو و قپان سنجش مىشود، و اين قسم دادوستدها از قديمىترين مظاهر تمدن است كه انسان به آن متنبه شده، چون چارهاى از اجراى سنت مبادله در مجتمع خود نداشته است.پس معاملات مالى و مخصوصا خريد و فروش، از اركان حيات انسان اجتماعى است، آنچه را كه يك انسان در زندگيش احتياج ضرورى دارد و آنچه را هم كه بايد در مقابل بعنوان بها بپردازد با كيل و يا وزن اندازهگيرى مىكند و زندگى خود را بر اساس اين اندازهگيرى و اين تدبير اداره مىكند.
بنا بر اين اگر در معاملهاى از راه نقص مكيال و ميزان به او خيانتى شود كه خودش ملتفت نگردد تدبير او در زندگيش تباه و تقدير و اندازهگيريش باطل مىشود و با اين خيانت، نظام معيشت او از دو جهت مختل مىگردد:
(1) مفردات راغب، ماده عثى.