بينه در آيه:" أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ ..." به معناى بصيرت الهى است و جمله مذكور منطبق بر رسول خدا (ص) است‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نيز مطلق بصيرت الهى را بينه خوانده،
هم چنان كه آيه زير ظهور در چنين بصيرتى دارد:

" أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ" «1»

در جاى ديگر خداى تعالى نيز در همين معنا فرموده:

" أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها" «2».

بينه در آيه:" أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ ..." به معناى بصيرت الهى است و جمله مذكور منطبق بر رسول خدا (ص) است‏ ‏

و ظاهرا منظور از بينه در آيه مورد بحث به قرينه مقامى كه اين آيه دارد معناى اخير باشد كه اختصاص به انبياء ندارد بلكه عمومى است. قرينه و دليل اين معنا جمله بعد از جمله مورد بحث است كه مى‏فرمايد:" أُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ"، هر چند كه از نظر مورد، تنها رسول خدا (ص) منظور است، چون كلام در زمينه‏اى است كه جمله" فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ- پس تو اى پيامبر در آن بينه ترديد مكن" بر آن زمينه متفرع مى‏شود.
در نتيجه منظور از بينه، آن بصيرت الهيى است كه خداى تعالى به نفس رسول اللَّه (ص) داده بود، نه خود قرآن كريمى كه بر آن جناب نازل فرمود، براى اينكه على الظاهر اگر منظور، قرآن بود درست نبود كه جمله" فَلا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ"، بر آن متفرع شود.

(براى اينكه اين درست نيست كه به آن جناب بفرمايد: تو داراى قرآنى هستى كه از ناحيه پروردگارت به تو داده شده پس در آن ترديد مكن، و اين بر كسى پوشيده نيست).

خواهى گفت: آخر در قرآن كريم، قرآن بينه خوانده شده آنجا كه فرموده:" قُلْ إِنِّي عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ كَذَّبْتُمْ بِهِ" «3» مى‏گوييم منافات ندارد كه در آيه مورد بحث به معناى بصيرت باشد نه به معناى قرآن. زيرا آيه مورد بحث در مقامى است و آيه سوره انعام در مقامى ديگر.

با بيانى كه گذشت روشن مى‏گردد اينكه بعضى «4» گفته‏اند منظور از كلمه" من كان ..."
خصوص رسول خدا (ص) است، به اين معنا كه اراده استعمالى، آن جناب را مخصوص نموده به اينكه معناى كلمه خاص باشد، سخن درستى نيست، و اگر آن جناب منظور هست به خاطر اين است كه مورد با آن جناب منطبق مى‏شود.

(و قهرا به ذهن مى‏رسد كه تنها آن‏
حضرت منظور است، در حالى كه آن جناب تنها منظور نيست).


(1) آيا كسانى كه داراى بينه‏اى از ناحيه پروردگارشان هستند مانند كسانيند كه عمل زشتشان در نظرشان زينت داده شده در نتيجه پيرو هواهاى خود شده‏اند." سوره محمد، آيه 14"

(2) آيا كسى كه مرده بود سپس زنده‏اش كرده، برايش نورى قرار داديم تا با آن نور در بين مردم زندگى و رفت و آمد كند، مثل كسى است كه در ظلمت‏هايى چند قرار دارد، كه از آن به در نتواند گشت؟.

" سوره انعام، آيه 122"

(3) بگو من بر بينه‏اى از ناحيه پروردگارم هستم، و شما آن را تكذيب كرديد." سوره انعام، آيه 57"

(4) تفسير مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 130.

/ 573