اين نيز درست نيست، زيرا اولا نسبت ننگ به ساحت مقدس انبياء دادن امرى است
كه ذوق آشناى با كلام خداى تعالى آن را نمىپسندد، بلكه اينگونه امور را از ساحت مقدس انبياء دفع مىكند، و آن حضرات را منزه از امثال اين اباطيل مىداند. و ثانيا اين مطلبى است كه لفظ آيه بطور صريح بر آن دلالت ندارد و حتى ظهورى هم در آن ندارد، زيرا ما در اين قسمت از داستان نوح (ع) جز اين جمله كه مىفرمايد:" إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ" چيز ديگرى نداريم، و اين عبارت هيچ ظهورى در آن جسارتى كه مفسرين نامبرده كردهاند ندارد، و اگر در آيه" امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما" «1» نسبت خيانت به همسر نوح و همسر لوط داده، بيش از اين ظهور ندارد كه آن دو زن با دشمنان شوهر خود دوستى مىكردهاند، و اسرار شوهر خود را مخفيانه در اختيار دشمنان مىگذاشته و آنان را بر عليه همسران خود مىشورانيدند.
و از آن جمله اين است كه گفتهاند: پسر متخلف، پسر صلبى خود نوح نبوده، بلكه پسر همسرش و ربيبش بوده. «2»
اين وجه نيز درست نيست، زيرا اولا در لفظ آيه هيچ دليلى بر آن نيست، و ثانيا با تعليلى كه خداى تعالى براى جمله او اهل تو نيست آورده و فرموده:" چون او عمل غير صالح است" نمىسازد، زيرا اگر واقعا آن پسر ربيب نوح (ع) بوده باشد، بايد خداى تعالى در تعليلش بفرمايد:" او پسر تو نيست زيرا پسر زن تو است".
منظور از اينكه پسر نوح (ع)، عملى غير صالح است (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ)
" إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ"- از ظاهر سياق بر مىآيد كه مرجع ضمير همان پسر نوح باشد، و خود او عمل غير صالح باشد، و اگر خداى تعالى او را عمل غير صالح خوانده از باب مبالغه است، همانطور كه وقتى بخواهى در عدالت زيد مبالغه كنى مىگويى زيد عدالت است، يعنى آن قدر داراى عدالت است كه مىتوان گفت او خود عدالت است هم چنان كه آن شاعر گفته:
" فانما هى اقبال و ادبار- دنيا اقبال و ادبار است" يعنى داراى اقبال و ادبار است. پس معناى جمله اين است كه اين پسر تو داراى عمل غير صالح است و از آن افرادى نيست كه من وعده دادم نجاتشان دهم، مؤيد اين معنا هم قرائت قاريانى است كه كلمه" عمل" را به صورت فعل ماضى قرائت كرده و گفتهاند: معنايش اين است كه اين پسر تو در سابق عمل ناشايست مرتكب شده است، اين آن چيزى است كه از ظاهر سياق استفاده مىشود، ولى بعضى «3» از مفسرين گفتهاند مرجع ضمير مذكور سؤالى است كه از گفته نوح (ع) فهميده مىشود كه
گفت:" رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي" و آن سؤال عبارت است از درخواست نجات، در نتيجه معناى جمله" إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ" اين مىشود كه اين درخواست تو عملى غير شايسته است زيرا درخواست چيزى است كه تو به آن آگاهى ندارى، و يك پيامبر سزاوار نيست پروردگار خود را به مثل اينگونه درخواستها خطاب كند.
(1) زن نوح و زن لوط تحت حباله دو نفر از بندگان صالح ما بودند پس به آن دو خيانت كردند.
" سوره تحريم، آيه 1"
(2) مجمع البيان،- 10 جلدى- ط بيروت، ج 3، ص 164.
(3) مجمع البيان، ج 3، ص 165، ط بيروت، (از 10 جلدى)