منظور از اينكه پسر نوح (ع)، عملى غير صالح است (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ) ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين نيز درست نيست، زيرا اولا نسبت ننگ به ساحت مقدس انبياء دادن امرى است‏
كه ذوق آشناى با كلام خداى تعالى آن را نمى‏پسندد، بلكه اينگونه امور را از ساحت مقدس انبياء دفع مى‏كند، و آن حضرات را منزه از امثال اين اباطيل مى‏داند. و ثانيا اين مطلبى است كه لفظ آيه بطور صريح بر آن دلالت ندارد و حتى ظهورى هم در آن ندارد، زيرا ما در اين قسمت از داستان نوح (ع) جز اين جمله كه مى‏فرمايد:" إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ" چيز ديگرى نداريم، و اين عبارت هيچ ظهورى در آن جسارتى كه مفسرين نامبرده كرده‏اند ندارد، و اگر در آيه" امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما" «1» نسبت خيانت به همسر نوح و همسر لوط داده، بيش از اين ظهور ندارد كه آن دو زن با دشمنان شوهر خود دوستى مى‏كرده‏اند، و اسرار شوهر خود را مخفيانه در اختيار دشمنان مى‏گذاشته و آنان را بر عليه همسران خود مى‏شورانيدند.

و از آن جمله اين است كه گفته‏اند: پسر متخلف، پسر صلبى خود نوح نبوده، بلكه پسر همسرش و ربيبش بوده. «2»

اين وجه نيز درست نيست، زيرا اولا در لفظ آيه هيچ دليلى بر آن نيست، و ثانيا با تعليلى كه خداى تعالى براى جمله او اهل تو نيست آورده و فرموده:" چون او عمل غير صالح است" نمى‏سازد، زيرا اگر واقعا آن پسر ربيب نوح (ع) بوده باشد، بايد خداى تعالى در تعليلش بفرمايد:" او پسر تو نيست زيرا پسر زن تو است".

منظور از اينكه پسر نوح (ع)، عملى غير صالح است (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ) ‏

" إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ"- از ظاهر سياق بر مى‏آيد كه مرجع ضمير همان پسر نوح باشد، و خود او عمل غير صالح باشد، و اگر خداى تعالى او را عمل غير صالح خوانده از باب مبالغه است، همانطور كه وقتى بخواهى در عدالت زيد مبالغه كنى مى‏گويى زيد عدالت است، يعنى آن قدر داراى عدالت است كه مى‏توان گفت او خود عدالت است هم چنان كه آن شاعر گفته:

" فانما هى اقبال و ادبار- دنيا اقبال و ادبار است" يعنى داراى اقبال و ادبار است. پس معناى جمله اين است كه اين پسر تو داراى عمل غير صالح است و از آن افرادى نيست كه من وعده دادم نجاتشان دهم، مؤيد اين معنا هم قرائت قاريانى است كه كلمه" عمل" را به صورت فعل ماضى قرائت كرده و گفته‏اند: معنايش اين است كه اين پسر تو در سابق عمل ناشايست مرتكب شده است، اين آن چيزى است كه از ظاهر سياق استفاده مى‏شود، ولى بعضى «3» از مفسرين گفته‏اند مرجع ضمير مذكور سؤالى است كه از گفته نوح (ع) فهميده مى‏شود كه‏
گفت:" رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي" و آن سؤال عبارت است از درخواست نجات، در نتيجه معناى جمله" إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ" اين مى‏شود كه اين درخواست تو عملى غير شايسته است زيرا درخواست چيزى است كه تو به آن آگاهى ندارى، و يك پيامبر سزاوار نيست پروردگار خود را به مثل اينگونه درخواستها خطاب كند.


(1) زن نوح و زن لوط تحت حباله دو نفر از بندگان صالح ما بودند پس به آن دو خيانت كردند.
" سوره تحريم، آيه 1"

(2) مجمع البيان،- 10 جلدى- ط بيروت، ج 3، ص 164.

(3) مجمع البيان، ج 3، ص 165، ط بيروت، (از 10 جلدى)

/ 573