احساس ترس ابراهيم (ع) از اينكه ميهمانان ناشناخته‏اش دست به سوى غذا نبردند ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و كلمه" نكرهم" و همچنين" انكرهم" يك معنا دارد و آن اين است كه از آنچه از آنان ديد، بدش آمد و آن را رفتارى غير معهود دانست. و فعل" اوجس" ماضى از باب افعال (ايجاس) است و ايجاس به معناى خطور قلبى است، راغب در اين باره گفته است: ماده" وجس" به معناى صداى آهسته است، و كلمه" توجس" كه مصدر باب تفعل است به معناى آن است كه كوشش كنى تا صوت آهسته‏اى را بشنوى، و كلمه" ايجاس" كه مصدر باب افعال است به معناى پديد آمدن چنين چيزى در نفس آدمى است و به اين لفظ در قرآن كريم آمده كه فرموده است:

" فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً"، پس بنا بر اين" وجس" بطورى كه گفته‏اند، حالتى است كه بعد از هاجس (صوتى آهسته) در دل پيدا مى‏شود و نفس آدمى آن را در خود ايجاد مى‏كند،- چون ابتدا اين حالت درونى و تفكر قلبى از آن صوت آغاز شد- پس" وجس" حالتى است كه نفس بعد از هاجس آن را در خود پديد آورد" و هاجس" صدايى آهسته است و واجس آن خاطره‏اى است كه در دل پيدا مى‏شود، اين بود گفتار راغب با مختصر اضافاتى از ما «1».

پس بنا بر اين، جمله مورد بحث از باب كنايه است گويا خيفه كه خود نوعى از ترس است بى خبر از صاحب دل در دل او رخنه كرده و گوش دل، صداى آهسته آن را شنيده، و حاصل مقصود اين است كه ابراهيم (ع) در دل خود احساس ترس كرد و به همين جهت فرشتگان براى اينكه آن جناب را ايمنى و دلگرمى داده باشند گفتند:" لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمِ لُوطٍ".

احساس ترس ابراهيم (ع) از اينكه ميهمانان ناشناخته‏اش دست به سوى غذا نبردند ‏

و معناى آيه اين است كه ابراهيم (ع) بعد از آنكه آن گوساله بريان را جلو فرشتگان گذاشت، دست ميهمانان را ديد كه به غذا نمى‏رسد مثل اينكه نمى‏خواهند نان و نمك او را بخورند (و اين خود نشانه دشمنى و شر رسانى است) لذا در دل خود احساس ترس از آنها كرد، فرشتگان براى اينكه او را ايمنى و دلگرمى داده باشند گفتند: مترس كه ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‏ايم. آن هنگام ابراهيم (ع) فهميد كه ميهمانانش از جنس فرشتگانند كه منزه از خوردن و نوشيدن و امثال اين امورى كه لازمه داشتن بدن مادى است مى‏باشند و براى امرى عظيم ارسال شده‏اند.


(1) مفردات راغب، ماده وجس.

/ 573