معنا مىدهد" من به سبب شما يعنى به اينكه مردى رشيد از شما را منضم و همكار خود كنم ندارم تا او به يارى من قيام كند و شر شما را از من دفع نمايد" أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ" و يا بتوانم خود را به ركنى شديد بچسبانم و به قوم و قبيلهاى منضم كنم كه قدرتى منيع داشته باشند و آنان شما را از من دفع كنند"، اين آن معنايى است كه با در نظر گرفتن زمينه گفتار، از آيه شريفه استفاده مىشود.ولى بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: معناى جمله" لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً" اين است كه من آرزو دارم كه اى كاش موقعيت و قدرت و جماعتى مدافع مىداشتم كه بوسيله آن موقعيت و آن قدرت و آن جماعت، شر شما را از ميهمانان خود دفع مىكردم. ليكن اين وجه درست نيست براى اينكه بنا بر اين وجه كلمه" بكم" در معنا تبديل شده به" بهم عليكم" و اين صحيح نيست.بعضى «2» ديگر گفتهاند: معناى جمله" لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً" اين است كه اى كاش خود نيرو مىداشتم و عليه شما قيام مىكردم. اين معنا نيز درست نيست براى اينكه از لفظ آيه به دور است.بعضى «3» ديگر گفتهاند: خطاب در آيه به ميهمانان است نه به قوم، و معنايش اين است كه لوط به ميهمانان گفت: آرزو دارم كه اى كاش به سبب شما داراى نيرويى مىشدم كه مىتوانستم با آن نيرو در برابر اين قوم عرض اندام كنم. اين وجه نيز درست نيست، زيرا مستلزم انتقال خطاب از قوم به سوى ميهمانان است و اين انتقام هم بدون آوردن دليلى روشن در متن آيه باعث ابهام و تعقيد است و بدون ضرورت نمىتوان كلام خداى تعالى را كه فصيحترين كلام است حمل بر آن كرد و گفت كه خداى عز و جل در خصوص اين جمله مرتكب ابهام و تعقيد شده است.
فرشتگان مامور عذاب، خود را معرفى كرده، به لوط (ع) مىگويند از آن سرزمين دور شود
" قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ ..."يعنى فرستادگان پروردگار به آن جناب گفتند: مردم هرگز به تو نمىرسند، و عبارت" هرگز به تو نمىرسند" (لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ) كنايه است از اينكه بر تحقق دادن خواسته خود قادر نيستند، و معناى جمله اين است كه وقتى ماجرا بدينجا رسيد كه گفتههاى لوط كمترين اثرىنبخشيد فرشتگان الهى خودشان را به وى معرفى نموده، گفتند" ما جوان امرد و از جنس بشر نيستيم،
(1) مجمع البيان، ج 3، ص 197، چاپ بيروت.(2) تفسير ابو الفتوح رازى، ج 6، ص 35، روح المعانى، ج 12، ص 108.(3) تفسير المنار، ج 12، ص 135.