معناى شاهد در:" وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ" و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان به آن‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و همچنين اينكه بعضى «1» گفته‏اند: منظور از اين جمله خصوص مؤمنين از اصحاب رسول خدا (ص) است، زيرا دليلى كه اين تخصيص را برساند در دست نيست.
و نيز با بيان گذشته ما فساد گفتار بعضى «2» ديگر روشن مى‏شود كه گفته‏اند: مراد از كلمه" بينة" قرآن است. و يا گفته‏اند: «3» منظور از آن حجت، عقل است، و اگر به خدا نسبت داده شده و فرموده:" بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ" از اين جهت است كه نصب كننده ادله عقليه و نقليه خداى تعالى است. وجه فساد اين گفته‏ها اين است كه اولا دليلى بر اين تخصيص نيست. و در ثانى بينه‏اى را كه از ناحيه خداى تعالى براى رسول گراميش قائم مى‏شود نبايد با تعريف الهى كه براى ما و از ناحيه عقول ما قائم مى‏شود مقايسه نمود.

معناى شاهد در:" وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ" و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان به آن‏ ‏

" وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ"- منظور از شهادت در اينجا تحمل شهادت نيست، بلكه اداى شهادت است. ساده‏تر بگويم:

منظور شهادت دادن است، شهادتى كه صحت امر مشهود را افاده كند، زيرا مقام، مقام تثبيت حقانيت قرآن است و در چنين مقامى مناسب اين است كه شهادت به معناى اداء باشد نه به معناى تحمل.
حال ببينيم آن شاهد كيست؟ ظاهرا مراد، بعضى از افرادى است كه به حجيت و حقانيت قرآن يقين داشته، و در اين يقين خود بصيرتى الهى دارند، و به خاطر همان بصيرت و يقين به قرآن ايمان آورده و شهادت داده‏اند به اينكه قرآن حق است، و از ناحيه خداى تعالى نازل شده، هم چنان كه شهادت داده‏اند به يكتايى خداى تعالى و به رسالت رسول خدا (ص)، چون شهادت دادن چنين كسانى كه داراى يقين و بصيرت هستند، از هر انسانى كه اين شهادت را بشنود ترديد ناشى از وحشت و غريب بودن اينكه كتابى از آسمان بر فردى از انسانها نازل شود را از بين مى‏برد، و نيز وحشت آدمى را از اينكه چگونه جرأت كنم به اين شخص و اين كتاب ايمان بياورم را زائل مى‏سازد. آرى آدمى نسبت به امرى هر قدر هم ايمان داشته باشد وقتى خود را در آن ايمان تنها ببيند از اظهار ايمان خود وحشت مى‏كند، با خود فكر مى‏كند چگونه ايمان خود را اظهار كنم، در حالى كه تمام مردم دنيا بر خلاف اعتقاد من هستند، ولى همين كه ديد ديگران نيز به آن امر ايمان پيدا كرده و نظريه و اعتقاد او را تاييد نموده‏اند آن‏
وحشت از دلش زايل گشته، قلبش قوى و دلش محكم مى‏شود، و با جرأت ايمان خود را اظهار مى‏نمايد.


(1) تفسير مجمع البيان، ج 3، جزء 11، (به نقل از جبائى).

(2) تفسير مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 129.

(3) تفسير مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 130 (به نقل از ابو مسلم).

/ 573