در آن صحنه است كه اعمال يك يك انسانها كه در دنيا براى آن روز خود از پيش فرستادهاند، با محك خدايى مورد بررسى قرار مىگيرد، (تا حقيقت هر عملى براى صاحبش كشف شود، و نيز معلوم شود) كه مولاى حقيقى ايشان خدا بود، و آنچه به نام معبود خيالى به خدا نسبت مىدادند و هم و خيالى بيش نبود (30).
بيان آيات
اين آيات مطالبى جديدى را بيان مىكند كه برگشت آنها به ذكر سزاى اعمال و برگشتن همه خلايق به سوى خداى حق است، البته در آيات سابق نيز اشارهاى به اين مطالب بود. و نيز در اين آيات يگانگى خداى تعالى در ربوبيت اثبات شده است.پاداش نيكوكاران" حسنى" و" زياده بر آن" است و دچار تاريكى ظاهرى و معنوى نمىشوند
" لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى وَ زِيادَةٌ وَ لا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ ..."كلمه" حسنى" مؤنث كلمه" احسن" است، و منظور از آن مثوبت و پاداش حسنى است، و منظور از زيادت، زيادت استحقاقى است، به اين معنا: كسانى كه عمل نيك مىكنند مستحق دو نوع پاداش مىشوند، يكى پاداشى برابر عملشان و يكى پاداشى زائد بر آن. البته اينكه مىگوييم هر دو پاداش به نحو استحقاق است، معنايش اين نيست كه بندگان حقى بر خدا پيدا مىكنند و طلبكار خدا مىشوند، بلكه معنايش اين است كه خداى تعالى خودش از فضل خود چيزى را جزاء و ثواب عمل قرار مىدهد، و در آياتى نظير:" لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ" «1» اين جزاء را حق بنده نيكوكار قرار مىدهد، و آن گاه خود او اين جزاء را مضاعف و چند برابر نموده، آن چند برابر را نيز حق بنده نيكوكار مىسازد و در امثال آيه" مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها" «2» مىفرمايد اين پاداش چند برابر حق او است، اينجا است كه ما از جمله" لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى" استحقاق را مىفهميم، و مىپنداريم جزاى حسناى حسنه و همچنين زيادت بر مقدار حسنه و يا به عبارتى، ده برابر آن، حق بنده است.(1) براى آنان پاداششان نزد پروردگارشان مىباشد." سوره آل عمران، آيه 199"(2) هر كس عمل نيك انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد." سوره انعام، آيه 160"