بحث روايتى
روايتى در تفسير جمله:" إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ" و اشاره به روايات راجع به قوم هود
در تفسير عياشى از ابى عمرو سعدى روايت آورده كه گفت: على بن ابى طالب (ع) در تفسير جمله" إِنَّ رَبِّي عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ" فرمود: يعنى پروردگار من بر حق است به اين معنا كه احسان را با احسان جزاء مىدهد و عمل بد را با كيفر، و از هر كس كهبخواهد عفو مىكند و مىآمرزد، به راستى كه خداى تعالى منزه و متعالى است.مؤلف: توضيح اين حديث در سابق گذشت و در روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع) نيز آمده كه خانهها و بلاد قوم عاد در بيابان بود و داراى زراعتى گسترده و باغهاى خرما بودند، عمرهايى طولانى و هيكلهايى بلند داشتند و بتان را مىپرستيدند، خداى تعالى جناب هود (ع) را به سوى آنان مبعوث كرد تا به اسلام و خلع شركائى كه براى خدا درست كرده بودند دعوتشان كند، مردم زير بار نرفته و به آن جناب ايمان نياوردند، در نتيجه خداى تعالى آسمان را از باريدن باران بر آنان بازداشت، هفت سال باران بر آنان نباريد تا دچار قحطى شدند ... «1».مساله نيامدن باران براى قوم عاد از طرق اهل سنت از ضحاك نيز روايت شده كه او گفته است: سه سال باران نباريد، هود به مردم فرمود:" اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً- از پروردگارتان طلب مغفرت نموده پس از شرك ورزيدن توبه كنيد تا خدا باران را به سوى شما گسيل دارد" اما آنها زير بار نرفتند و هم چنان به شرك خود ادامه دادند. «2» و در سابق خود نيز گفتيم كه آيات مورد بحث خالى از اشاره به چنين وضعى نيست.اين را هم بايد دانست كه روايات در باره داستان هود و عاد بسيار وارد شده اما مشتمل بر امورى است كه به هيچ راهى نمىتوان اصلاحش كرد، نه از طريق قرآن كريم و نه از طريق عقل و اعتبار، و به همين جهت از ذكر آن روايات صرفنظر كرديم.
و نيز اخبارى ديگر از طرق شيعه و اهل سنت آمده كه بيانگر وضع باغى است كه در اين قوم بوده و مردى به نام" شداد" پادشاه آنان آن را پديد آورده بودند و اين روايات همان است كه در تفسير آيه شريفه" إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ" «3» وارد شده و به زودى در تفسير سوره فجر در باره بى اعتبار بودن آن روايات بحث خواهيم كرد. ان شاء اللَّه تعالى.
(1) تفسير برهان، ج 2، ص 223.(2) الدر المنثور، ج 3، ص 337.(3) به اهل ارم كه صاحب قدرت و عظمت بودند چگونه كيفر داد، در صورتى كه مانند آن شهر در استحكام و بزرگى و نعمت در عالم نبود؟" سوره فجر، آيه 7 و 8"