سخنان جناب هود (عليه السلام) به قوم خود (قوم عاد) ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً" اگر (قرآن) جناب هود را برادر قوم عاد دانسته از اين باب بوده كه آن جناب برادر نسبى آنان بوده، چون از افراد همان قبيله بوده كه همه افرادش به پدر قبيله منتهى مى‏شدند، نه برادر تنى آنان، و جمله مورد بحث عطف است بر آيه قبلش كه مى‏فرمود:" نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ" كه تقديرش چنين مى‏شود:" و لقد ارسلنا الى عاد اخاهم هودا- و همانا ما هود، برادر قوم عاد را برايشان فرستاديم. و شايد حذف شدن فعل" ارسلنا" باعث شده باشد كه در جمله معطوف، ظرف" الى عاد" جلوتر از مفعول (يعنى اخاهم) ذكر شود بر خلاف جمله معطوف عليه يعنى جمله:" نوحا الى قومه"، و گرنه مى‏بايست فرموده بود مثلا:" و هودا الى عاد" و اين بدان جهت است كه دلالت ظرف يعنى جمله" الى عاد" روشن‏تر و واضح‏تر از عطف دلالت مى‏كند بر اينكه فعل:" ارسلنا" در تقدير هست.

سخنان جناب هود (عليه السلام) به قوم خود (قوم عاد) ‏

" قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ"

اين جمله در مورد جواب از سؤالى مقدر وارد شده گويا شنونده وقتى جمله" وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً" را شنيده پرسيده: خوب، هود به آنان چه گفت؟

مى‏فرمايد:" گفت: اى قوم من خدا را بندگى كنيد ..." و به همين جهت جمله مورد بحث بدون واو عاطفه و به اصطلاح ادبى به فصل آمده است.

و جمله" اعْبُدُوا اللَّهَ" در مقام حصر است يعنى مى‏خواهد بفرمايد: تنها او را بپرستيد و خدايان ديگر را كه به جاى خدا ارباب خود گرفته‏ايد به خيال اينكه شفيعان شما نزد خدا باشند، و آن وقت عبادت خود خدا را رها كرديد نپرستيد، دليل گفتار ما كه جمله مورد بحث در مقام افاده حصر است جمله بعد مى‏باشد كه مى‏فرمايد:" ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ- شما غير از او هيچ معبود و جز افتراء هيچ دليل ديگرى نداريد" كه اين جمله دلالت دارد بر اينكه مشركين اگر خدايانى براى خود گرفتند و آنها را به عنوان شريك خدا و شفيع درگاه او عبادت كردند بجز افتراء، دليلى نداشتند.

" يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً ..."

/ 573