معناى" ولايت" و مراد از ولايت خدا ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اين تعبير اشاره دارد به اينكه همه اشياء عالم‏
نزد خداى تعالى حاضرند، و هيچ چيز از ساحت مقدس او غايب نيست، و او هر چيزى را در كتابى حفظ و ضبط كرده و از آن كتاب چيزى زايل نمى‏شود. ما در سابق (جلد هفتم) در تفسير آيه" وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ" «1» مطالبى مربوط به اين بحث ايراد كرديم.

" أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ ..."

اين آيه جمله‏اى است استينافيه (يعنى سخنى از نو آغاز كرده) چيزى كه هست با غرض سوره كه همان دعوت به ايمان آوردن به كتاب خدا و تشويق اعتقاد به توحيد خدا به معناى وسيعش مى‏باشد، ارتباط دارد.

و از آنجا كه مطلب اهميت داشته، آيه را با لفظ" ألا:

آگاه و به هوش باشيد" افتتاح كرده، و اين كلمه به منظور هشدار بكار مى‏رود، و خداى سبحان در اين آيه و دو آيه بعدش مطلب مهمى آورده و آن عبارت است از معرفى اوليايش و بيان آثارى كه ولايت آنان دارد و خصائصى كه مختص به ايشان است.

معناى" ولايت" و مراد از ولايت خدا ‏

كلمه" ولايت" هر چند كه اهل لغت معانى بسيارى براى آن بر شمرده‏اند، ليكن اصل در معناى آن بر طرف شدن واسطه در بين دو چيز است، به گونه‏اى كه بين آن دو، واسطه‏اى كه از جنس آنها نيست وجود نداشته باشد (كه در اين صورت هر يك ولى ديگرى محسوب مى‏شوند). و ليكن از باب استعاره در معناى ديگرى نيز استعمال شده، و آن نزديكى چيزى به چيز ديگر است، حال اين نزديكى به هر وجهى كه باشد، چه نزديكى به مكان باشد و چه به نسب و خويشاوندى و چه به مقام و منزلت و چه به دوستى و صداقت و چه به غير اينها، كه با اين حساب كلمه" ولى" بر هر دو طرف ولايت اطلاق مى‏شود، (اين ولى او است، و او ولى اين است، يعنى از نظر مكان و يا خويشاوندى و يا مقام و يا دوستى و يا غير اينها نزديك وى است)، مخصوصا اگر معناى اصلى كلمه را در نظر بگيريم كه عبارت بود از اتصال دو چيز به يكديگر و نبودن واسطه‏اى بين آن دو اين اطلاق طرفينى روشن‏تر مى‏شود، چون يكى از آن دو چيز آن چنان در دنبال آن ديگرى قرار گرفته كه هيچ چيز ديگرى غير اين، به دنبال آن قرار نگرفته.

پس، وقتى مى‏گوئيم خداى تعالى ولى بنده مؤمنش مى‏باشد، معنايش اين است كه آن چنان وصل به بنده است و آن چنان متولى و مدبر امور بنده است كه هيچ كس ديگرى اين چنين ارتباطى را با آن بنده ندارد، او است كه بنده را به سوى صراط مستقيم هدايت مى‏كند، امر
مى‏كند، نهى مى‏كند، به آنچه سزاوار است وا مى‏دارد، از آنچه نكوهيده است باز مى‏دارد و او را در زندگى دنيايى و آخرتيش يارى مى‏كند.


(1)" سوره انعام، آيه 59".

/ 573