اقوال مفسرين در ذيل آيه شريفه:" وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ..."
و اما ساير مفسرين در باره اين آيه اقوال عجيبى دارند، يكى «2» گفته" منظور از كلمه" ناس" خصوص عرب است، كه دين واحد و حقى داشتند، كه همان دين ابراهيم (ع) بود.اين آئين در ميان اعراب هم چنان پا بر جا بود تا زمانى كه عمرو بن لحى كيش بتپرستى را در بين آنها رواج داد، و عرب را به دو طايفه منشعب كرد، يكى حنفاء و مسلمين كه هم چنان بر پيروى دين حنيف باقى ماندند، و طايفه ديگر بتپرستان مشرك" ولى خواننده عزيز توجه دارد كه صاحب اين سخن هيچ دليلى از لفظ آيه بر گفته خود ندارد.يكى «3» ديگر گفته" منظور از كلمه" ناس" همه مردم است، و منظور از امت واحد بودن همه مردم اين است كه همگى داراى فطرت اسلام و توحيد بودند، هر چند كه از نظرهاى ديگر هميشه اختلاف داشتند. بنا بر اين، لفظ" كان" منسلخ از زمان است. «4» و آيه شريفه وضعى را كه بشر به حسب طبع داشته و دارد حكايت مىكند، كه همان توحيد است، و وضعى را كه به حسب فعليت و عملكرد خود دارد اختلاف است، پس بشر به حسب طبع فطرى امتى واحد و همه موحدند، و ليكن بر خلاف فطرتشان اختلاف كردند".(1) و شما در زمين تا مدتى معين زندگى و رزقى معلوم خواهيد داشت." سوره بقره، آيه 36".(2) تفسير روح المعانى، ج 11 ص 89 و تفسير المنار، ج 11 ص 328.(3) تفسير الكبير، ج 17، ص 61 و تفسير روح المعانى، ج 11 ص 89.(4) توضيح اينكه: اين لفظ اگر منسلخ از زمان نباشد به معناى بودن در گذشته است، در مقابل" يكون" كه به معناى بودن در آينده مىباشد و اما اگر منسلخ از زمان باشد هر دو كلمه يعنى" كان" و" يكون" معناى" هست" را مىدهد، و ديگر حكايت از گذشته و آينده نخواهد داشت.