توضيحى در مورد پيدايش اختلاف در ميان مردم و بوجود آمدن دو راه: هدايت و ضلالت‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس، روشن شد كه استفهام آيه انكارى است، و تعبير به اينكه خداى تعالى چنين علمى ندارد، كنايه است از اينكه چنين خدايانى وجود ندارد. و بعيد نيست علت اينكه خداى تعالى اين تعبير را اختيار كرده براى اين باشد كه شفاعت امرى است كه قوامش و تحقق معنايش به اين است كه مقام بالاتر كه شفيع بخواهد نزد او، شفاعت كسى را بكند بفهمد كه اين شفيع دارد شفاعت فلانى را مى‏كند، در غير اين صورت شفاعت تصور نمى‏شود و اين كلمه معنا نمى‏دهد، و فرض اينست كه خداى تعالى هيچ علمى بوجود شفيعانى كذايى ندارد، با اين حال چگونه تصور مى‏شود كه شفاعت چنين شفيعانى تحقق يابد؟

جمله:" سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ" جمله‏اى است مخصوص تنزيه خداى تعالى، البته در آيه شريفه كلام خود خداى تعالى است، نه حكايت كلام رسول خدا (ص)، براى اينكه تا اينجا مشركين مخاطب رسول خدا (ص) بودند، و اگر اين جمله كلام رسول خدا (ص) بود، جا داشت بفرمايد:" سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ- منزه است خداوند از شركى كه شما مى‏ورزيد".

توضيحى در مورد پيدايش اختلاف در ميان مردم و بوجود آمدن دو راه: هدايت و ضلالت‏ ‏

" وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا ..."

در سابق در تفسير آيه" كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ" «1» گفتيم كه اين آيه كشف مى‏كند از اينكه در بين مردم دو نوع اختلاف بوده.

اول اختلاف از حيث معاش كه برگشت آن به همان دعاوى است كه مردم در آن دعواهايشان به دو دسته تقسيم مى‏شوند يكى مدعى و ديگرى مدعى عليه، يكى ظالم و ديگرى مظلوم، يكى متعدى و ديگرى آنكه به وى تعدى شده، يكى آنكه حق خود را گرفته، و ديگرى آنكه حقش ضايع شده، و اين اختلاف همان است كه خداى تعالى آن را به وسيله تشريع دين و بعثت انبياء و انزال كتاب با انبياء برطرف كرده، تا انبياء با آن كتابها در بين مردم حكم كنند و اختلافشان را بر طرف سازند، معارف و معالم دين را به مردم ياد دهند و آنان را انذار و تبشير كنند.


(1)" سوره بقره، آيه 213".

/ 573