روايتى در شان نزول آيات مربوط به قصه بشرى و مجادله ابراهيم (ع) و بيان ضعف آن‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روايتى در شان نزول آيات مربوط به قصه بشرى و مجادله ابراهيم (ع) و بيان ضعف آن‏ ‏

امام باقر (ع) آن گاه فرمود: و منظور از اين غلام عليم، اسماعيل است كه قبل از اسحاق از هاجر متولد شد، ابراهيم (ع) به رسولان آسمانى گفت:" أَ بَشَّرْتُمُونِي عَلى‏ أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ" فرشتگان گفتند:" بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَكُنْ مِنَ الْقانِطِينَ" ابراهيم (ع) به رسولان آسمانى گفت:" فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ" گفتند:" إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى‏ قَوْمٍ مُجْرِمِينَ".

امام باقر (ع) اضافه كردند كه ابراهيم گفت: آخر لوط پيغمبر در ميان آن قوم است؟

و گفتند: ما بهتر مى‏دانيم كه در بين آنان چه كسى هست!

اما بطور حتم او و اهلش را نجات خواهيم داد مگر همسرش را كه مقدر كرده‏ايم كه از هالكان باشد.
بعد از آنكه خداى تعالى قوم لوط را عذاب كرد، رسولانى نزد ابراهيم فرستاد تا او را به ولادت اسحاق بشارت و به هلاكت قوم لوط تسليت دهند. قرآن در سوره حجر و سوره ذاريات در اين باره مى‏فرمايد: وقتى فرستادگان ما براى دادن بشارت نزد ابراهيم شدند كلمه" سلام" را ادا كردند، ابراهيم نيز اين كلمه را به زبان آورد (و در دل گفت:) اين مردم را نمى‏شناسم، و چيزى نگذشت كه گوساله‏اى حنيذ آورد يعنى گوساله‏اى پاكيزه و بريان و مغز پخت، ولى وقتى ديد دست ميهمانان به آن نمى‏رسد، از آنان بدش آمد و عملشان را نكوهيده ديد و احساس ترس از آنان كرد، گفتند: مترس كه ما فرستاده شده‏ايم به سوى قوم لوط، همسرش ايستاده بود. در اينجا امام باقر فرموده: منظور از همسر، ساره است كه ايستاده بود، او را بشارت دادند به ولادت اسحاق و به دنبال اسحاق يعقوب" فضحكت" يعنى پس ساره از گفتار آنان تعجب كرد. «1»

مؤلف: اين روايت (بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد) داستان بشارت را دو داستان دانسته:

يكى بشارت به ابراهيم در باره ولادت اسماعيل و يكى ديگر بشارت به ساره در مورد ولادت اسحاق، و بشارت به ولادت اسحاق را چند سال بعد از تولد اسماعيل دانسته، آن گاه آيات سوره حجر (كه در آن مساله آوردن گوساله به ميان نيامده) را حمل كرد، بر بشارت اول يعنى تولد اسماعيل (ع) و زمان آن را وقتى دانسته كه هنوز عذاب بر قوم لوط نازل نشده بوده، و آيات سوره هود و سوره ذاريات را (كه در اين روايت در هم آميخته) حمل كرده است بر بشارت‏
دوم يعنى بشارت به ساره در مورد تولد اسحاق و يعقوب و زمان آن را بعد از هلاكت قوم لوط دانسته، مى‏فرمايد: بعد از فراغت از كار آن قوم به ابراهيم مراجعه نموده وى را از وقوع عذاب خبر داده و بشارت دوم خود را ابلاغ كردند.


(1) تفسير عياشى، ج 2، ص 152، ح 44.

/ 573