چند روايت در باره خلقت آسمانها و زمين و جمله:" وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ" ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و
آيا اگر در همين حال اجلت فرا رسد فكر مى‏كنى كه در چه حالى از دنيا رفته باشى؟

فرمود: اگر مرگ من در اين ساعت برسد در حالى رسيده كه من مشغول طاعت خداى عز و جل هستم و خود و عيالم را از تو و از مردم بى نياز مى‏كنم، ترس من تنها از اين است كه مرگم در حالى برسد كه مشغول گناهى از گناهان باشم.

گفتم: بله، خدا رحمتت كند تو درست گفتى، من آمدم تو را موعظه كنم تو مرا موعظه كردى. «1»

و در همان كتاب از عبد الاعلى مولاى آل سام روايت كرده كه گفت:

روزى تابستانى كه هوا بسيار گرم بود در يكى از راههاى مدينه به امام صادق (ع) برخورده عرض كردم: فدايت شوم آيا با آن وضعى كه نزد خداى تعالى و با آن قرابتى كه نسبت به رسول خدا (ص) دارى در مثل چنين روزى چرا خود را به زحمت مى‏اندازى؟

فرمود: اى عبد الاعلى به طلب رزق برخاسته‏ام تا از كسى مثل تو بى نياز باشم. «2»

مؤلف: بين اعتقاد به اينكه رزق تقسيم شود، و بين امر به طلب رزق منافاتى نيست و اين معنا روشن است.

چند روايت در باره خلقت آسمانها و زمين و جمله:" وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ" ‏

و در الدر المنثور است كه طيالسى و احمد و ترمذى- وى حديث را حسن دانسته- و ابن ماجه و ابن جرير و ابن منذر و ابو الشيخ در كتاب" العظمة" و ابن مردويه و بيهقى در كتاب" الاسماء و الصفات" از ابى رزين روايت كرده‏اند كه گفته است: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم پروردگار ما قبل از آنكه خلق خود را بيافريند كجا بود؟

فرمود: در عمائى بود كه ما تحت و ما فوق آن هوا بود، و عرش خود را بر آب خلق كرد. «3»

مؤلف: كلمه" عماء" به معناى ابر و مه غليظى است كه جلو ديد چشم را بگيرد و كلمه" ما" در" ما تحت و ما فوق" موصوله است و مراد از" هوا" فضايى است كه از هر چيز خالى باشد، هم چنان كه در جمله" أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ- دلهايشان خالى است" به اين معنا آمده.
ممكن هم هست حرف" ما" نافيه و كلمه" هواء" به همان معناى معروفش باشد كه در اين صورت منظور از آن جمله، اين مى‏شود كه: خداى تعالى در عمائى بود كه مانند ساير عماءها (ابرها) بالا و پائينش را هواء احاطه نداشت.

و اين روايت از روايات تجسم است (كه يا بايد طرح و طرد شود، و يا توجيه گردد)،
و لذا آن را توجيه كرده‏اند به اينكه تعبير به عماء كنايه است از غيب ذات كه ديدگان از ديدنش ناتوان و عقول از دركش حيرانند.


(1) كافى، بحار الانوار، ج 11، (حالات امام باقر) ص 82.

(2) كافى.

(3) الدر المنثور، ج 3، ص 322.

/ 573