گفتارى پيرامون داستان هود (ع)
1- عاد، قوم هود [قوم عاد، تكذيب هود و نزول عذاب]
اما قوم او مردمى عرب از انسانهاى ما قبل تاريخ بوده و در جزيرهزندگى مىكردهاند، و آن چنان منقرض شدهاند كه نه خبرى از آنها باقى مانده و نه اثرى، و تاريخ از زندگى آنان جز قصههايى كه اطمينانى به آنها نيست ضبط نكرده و در تورات موجود نيز نامى از آن قوم برده نشده است.
و آنچه قرآن كريم از سرگذشت اين قوم آورده چند كلمه است: يكى اينكه قوم عاد، (كه چه بسا از آنان به تعبير عاد اولى نيز تعبير شده، «1» و از آن به دست مىآيد كه عاد دومى نيز بوده) مردمى بودهاند كه در" احقاف" زندگى مىكردند و احقاف كه جمع" حقف" (شنزار و ناهموار) است و در كتاب عزيز خدا نامش آمده، بيابانى بوده بين عمان و سرزمين مهره (واقع در يمن" «2» و بعضى گفتهاند: بيابان شنزار ساحلى بوده بين عمان و حضرموت و مجاور سرزمين ساحلى شجر «3». و ضحاك گفته: احقاف نام كوهى است در شام «4». و اين نام در سوره احقاف، آيه 21 آمده و از آيه شريفه 69 از سوره اعراف و آيه 46 سوره ذاريات برمىآيد كه اين قوم بعد از قوم نوح بودهاند.و از آيه 20 سوره قمر، آيه 7 سوره الحاقه استفاده مىشود كه: آنها مردمى بودهاند بلند قامت چون درخت خرما، و از آيه 69 سوره اعراف برمىآيد كه: مردمى بودهاند بسيار فربه و درشت هيكل، و از آيه 15 سوره سجده و آيه 130 سوره شعراء برمىآيد: مردمى بودهاند سخت نيرومند و قهرمان، و از آيات سوره شعراء و سورههايى غير آن بر مىآيد كه: اين قوم براى خود تمدنى داشته و مردمى مترقى بودهاند داراى شهرهايى آباد و سرزمينى حاصلخيز و پوشيده از باغها و نخلستانها و زراعتها بودهاند و در آن عصر مقامى برجسته داشتهاند و در پيشرفتگى و عظمت تمدن آنان همين بس كه در سوره فجر در باره آنان فرموده: " أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ" «5».
(1) سوره نجم، آيه 50.(2) معجم البلدان، ج 1، ص 153 و 154.(3) معجم البلدان، ج 1، ص 154.(4) مراصد الاطلاع، ج 1، ص 38.(5) (اى رسول ما) آيا نديدى (خبردار نشدى) كه پروردگارت با قوم عاد ارم چه كرد؟ قومى كه صاحب ستونها بودند، قومى كه در هيچ سرزمينى مثل آنان آفريده نشده بودند." سوره فجر، آيه 8"