قوميت پرستى و مليت گرايى، و ادعاى شك و
...
قوميت پرستى و مليت گرايى، و ادعاى شك و ترديد داشتن، دو حجت قوم ثمود، در رد دعوت جناب صالح (ع)
" قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتانِي مِنْهُ رَحْمَةً ..."منظور از" بينه"، آيتى معجزهآسا است و مراد از" رحمت" نبوت است و چون ما در تفسير نظير اين آيه كه در همين سوره در داستان نوح آمده بود بحث كردهايم لذا ديگر آن را تكرار نمىكنيم.جواب صالح (ع) به دلائل قوم خود و معناى جمله:" فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ"
" فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ"- اين جمله جواب شرط يعنى جمله" ان كنت" است و حاصل معناى آن شرط و اين جواب اين است كه شما به من بگوييد كه اگر من از ناحيه خداى تعالى به آيتى معجزهآسا مؤيد باشم كه از صحت دعوتم خبر دهد و نيز اگر خداى تعالى رحمت و نعمت رسالت را به من ارزانى داشته و مرا مامور تبليغ آن رسالت كرده باشد و با اين حال من امر او را عصيان ورزم و شما را در خواستهاى كه داريد اطاعت كنم و با شما در آنچه از من مىخواهيد كه همان ترك دعوت باشد موافقت كنم چه كسى مرا از عذاب خدا نجات مىدهد؟! و بنا بر اين، در جمله مورد بحث از هر دو حجت قوم ثمود جواب داده شده و عذر جناب صالح را در آن ملامتى كه از وى مىكردند موجه ساخته است." فَما تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ"- اين جمله به دليل حرف" فاء" كه در آغاز آن آمده تفريعى است بر جمله قبلى كه در مقام ابطال دو دليل مشركين و موجه ساختن مخالفت جناب صالح (ع) و قيامش به امر دعوت بر سنتى غير سنت ملى آنان بود و با در نظر گرفتن اينكه اين جمله تفريع بر آن است معناى مجموع دو جمله اين مىشود كه با پاسخ دندانشكنىكه به شما دادم هر چه بيشتر بر ترك دعوتم و برگشتن به مرام شما و ملحق شدن به شما اصرار بورزيد بيشتر در خسارت و زيان من اصرار ورزيدهايد.