دعاى بنى اسرائيل:" رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

را بين دو شرط فاصله قرار داده با اينكه مى‏توانست بفرمايد:" ان كنتم آمنتم باللَّه و اسلمتم له فتوكلوا عليه"

در پاسخ مى‏گوييم: شايد وجهش اين باشد كه وضع آن دو شرط مختلف است، براى اينكه برخى فقط يكى از اين دو شرط را داشته‏اند، و آن عبارت است از ايمان، و اما اسلام را همه نداشتند، چون تسليم در برابر خدا شدن از مراتب كمال ايمان است، و چنين نيست كه ايمان بدون اسلام فرض نداشته باشد، و واجب و ضرورى باشد كه هر مؤمنى مسلم هم باشد، بلكه بهتر آن است كه مؤمن ايمان خود را به وسيله اسلام تكميل كند.

بنا بر اين، مى‏توان گفت جدا سازى بين دو شرط براى اشعار به اين معنا بوده كه يكى از اين دو شرط واجب و ضرورى است و مخاطبين به كلام موسى (ع) آن را دارا بوده‏اند، و شرط ديگر مستحبّ است، يعنى چيزى است كه سزاوار است هر مؤمنى خود را داراى آن بسازد. پس معناى كلام موسى (ع) اينست كه: اى قوم اگر چنانچه به خداى تعالى ايمان داريد- كه البته داريد- و اگر تسليم امر خدا هستيد- كه جا دارد بوده باشيد- پس بر خدا توكل كنيد. و بنا بر اين، در آيه شريفه نكته‏اى لطيف به كار رفته كه لطفش بر كسى پوشيده نيست.

دعاى بنى اسرائيل:" رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"

دعاى بنى اسرائيل:" رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" دعا براى رفع ضعف و ذلت از خودشان بوده است‏ ‏

" فَقالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ... مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ"

مؤمنين به موسى (ع) در پاسخ دعوت موسى كه فرمود:" بر خدا توكل كنيد گفتند: بر خدا توكل مى‏كنيم، و سپس دعا كردند كه پروردگارا ما را فتنه مردم ستمكار مكن".
پس، معلوم مى‏شود دعايى كه كردند نتيجه توكلى بوده كه بر خداى تعالى كردند، و آن دعا اين بود كه اولا لباس ضعف و ذلت را از تن آنان بركند و ثانيا آنها را از قوم ستمكار نجات دهد.

خواسته و دعاى اولشان همان است كه در جمله" رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ" به آن اشاره كردند، و علت و انگيزه اينكه چنين حاجتى را خواستند اينست كه آنچه اقوياى ستمگر را بر ضعفاى مظلومين غره و مسلط مى‏كند ضعف (و ظلم‏پذيرى) طبقه ضعيف است. پس ضعيف به علت همان ضعفى كه در او است فتنه قوى و مورد ستم او است، هم چنان كه در قرآن كريم اموال و اولاد را- بدان جهت كه جاذبه و محبوبيت دارد- فتنه انسان خوانده و فرموده:" إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ" «1» و معلوم است كه دنيا براى طالب آن فتنه است، پس اينكه از پروردگارشان خواستند كه آنان را براى قوم ستمكار فتنه قرار ندهد، در حقيقت درخواست اين‏
بوده كه ضعف و ذلت آنان را با سلب غرض از آن سلب كند. ساده‏تر بگويم:

خواسته‏اند بگويند ضعف و ذلت ما سبب فتنه ستمكاران است، ولى به جاى اينكه رفع سبب را بخواهند رفع غرض و مسبب را خواسته‏اند.
و اما خواسته و دعاى دومشان همان بود كه خداى تعالى در جمله دوم:" وَ نَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكافِرِينَ" از آنها حكايت كرده است.


(1) اموال و اولاد شما چيزى جز فتنه نيست." سوره تغابن، آيه 15"

/ 573