پندارهاى جاهلانه عوام الناس در باره انبياء (ع) و توقعات نابجايشان از آنان‏ ‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پندارهاى جاهلانه عوام الناس در باره انبياء (ع) و توقعات نابجايشان از آنان‏ ‏

و نيز مى‏پنداريد كه يك پيغمبر بايد از رتبه بشريت تا مقام فرشتگان بالا برود، به اين معنى كه مانند فرشتگان از لوث‏هايى كه لازمه بشريت و طبيعت است منزه بوده و از حوائج بشريت و نقائص آن مبرا باشد، نه غذا بخورد، نه آب بنوشد، نه ازدواج بكند، و نه براى كسب روزى و تهيه لوازم و اثاث زندگى خود را به تعب بيندازد.
آيا به نظر شما جهات فضل اينها است كه مى‏پنداريد يك پيامبر بايد داشته و در مالكيت آنها مستقل باشد؟ در حالى كه اشتباه مى‏كنيد و رسول به غير از مسئوليت رسالت، هيچ يك از اين امتيازات را ندارد، و من نيز هيچ ادعايى در اين باره نكرده‏ام، نه ادعا كرده‏ام كه خزائن خدا نزد من است، و نه گفته‏ام كه من فرشته‏ام.

و خلاصه كلام اينكه من ادعاى داشتن هيچ يك از آن چيزهايى كه به نظر شما فضل است را نكرده‏ام، تا شما تكذيبم كرده و بگوييد كه تو هيچ يك از اين فضل‏ها را ندارى و در ادعايت دروغگويى.
تنها ادعايى كه من دارم اين است كه از ناحيه پروردگارم داراى بينه و دليلى بر صدق رسالتم هستم، و خداى تعالى از ناحيه خود رحمتى به من ارزانى داشته است.

و مراد از جمله" خَزائِنُ اللَّهِ" همه ذخيره‏ها و گنجينه‏هاى غيبى است كه مخلوقات در آنچه در وجود و بقايشان بدان محتاجند از آن ارتزاق مى‏كنند، و به وسيله آن، نقائص خود را تكميل مى‏نمايند.<
اينها آن چيزهايى است كه عوام الناس معتقدند كه كليدهايش به دست انبياء و اولياء است، و مى‏پندارند كه آن حضرات مالك مستقل آنها و در نتيجه صاحب قدرتى هستند كه هر كارى بخواهند مى‏توانند بكنند، و هر حكمى كه بخواهند مى‏رانند، هم چنان كه نظير اين توقعات را از نبى گرامى اسلام (ص) داشتند و خداى تعالى آن را در آيه زير حكايت كرده كه گفتند:

" لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِيراً أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمْتَ عَلَيْنا كِسَفاً أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ قَبِيلًا أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى‏ فِي السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنا كِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا" «1».


(1) ما هرگز به تو ايمان نمى‏آوريم تا وقتى كه از زمين چشمه‏اى برايمان بجوشانى، و يا باغى از خرما و انگور داشته باشى كه در بين آنها نهرها جارى باشد، و تو آن نهرها را از اين سو و آن سو جارى كنى، و يا آن طور كه مى‏پندارى با آسمان رابطه دارى قطعاتى از آسمان را بر سر ما بيفكنى، و يا خدا و ملائكه را رو در روى ما حاضر كنى، و يا خانه‏اى از طلا داشته باشى، و يا به طرف آسمان بالا بروى، و ما هرگز به افسون تو ايمان نمى‏آوريم تا كتابى بر ما نازل كنى كه خود، آن را بخوانيم. بگو سبحان اللَّه، مگر من به جز بشرى كه به رسالت مبعوث شده، چيز ديگرى هستم." سوره اسراء، آيات 90- 93"

/ 573