گفتارى در داستان صالح (ع) در چند فصل‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتارى در داستان صالح (ع) در چند فصل‏

1- ثمود، قوم صالح (ع)

ثمود قومى از عرب اصيل بوده‏اند كه در سرزمين‏
" وادى القرى" بين مدينه و شام زندگى مى‏كردند و اين قوم از اقوام بشر ما قبل تاريخند و تاريخ جز اندكى چيزى از زندگى اين قوم را ضبط نكرده و گذشت قرنها باعث شده كه اثرى از تمدن آنها بر جاى نماند بنا بر اين ديگر به هيچ سخنى كه در باره اين قوم گفته شود اعتماد نيست.

آنچه كتاب خدا از اخبار اين قوم شرح داده اين است كه اينها قومى از عرب بوده‏اند، و ما اين معنا را از نام پيامبرشان صالح (ع) كه كلمه‏اى است عربى استفاده مى‏كنيم و از آيه 61 سوره هود بر مى‏آيد كه آن جناب از همان قوم بوده، پس معلوم مى‏شود اينها مردمى عرب بوده‏اند كه نام مردى از آنان صالح بوده و اين قوم بعد از قوم عاد پديد آمده و تمدنى داشته‏اند كه زمين را آباد مى‏كردند و در زمين هموار قصرها و در شكم كوه‏ها خانه‏هايى ايمن مى‏ساختند «1» و يكى از مشاغل آنان زراعت بوده، يعنى چشمه‏هايى به راه انداخته و نخلستانها و باغها و كشتزارها پديد آوردند. «2»

قوم ثمود طبق سنت قبائل زندگى مى‏كردند كه پير مردان و بزرگتران، در قبيله حكم مى‏راندند و در شهرى كه جناب صالح (ع) در آنجا مبعوث شد هفت طايفه بودند كه كارشان فساد در زمين بود و هيچ كار شايسته‏اى نداشتند. «3» و در آخر، در زمين طغيان كرده، بت‏ها پرستيدند و طغيان و سركشى را از حد گذراندند.

2- بعثت صالح (ع)

بعد از آنكه قوم ثمود پروردگار خود را فراموش كرد و در فساد كارى خود از حد گذشت، خداى عز و جل حضرت صالح پيغمبر (ع) را به سوى آنان مبعوث كرد و آن جناب از خاندانى آبرومند و صاحب افتخار و معروف به عقل و كفايت بود، «4» قوم خود را به دين توحيد و به ترك بت‏پرستى دعوت كرد و آنان را همى خواند تا در مجتمع خود به عدل و احسان رفتار كنند و در زمين علو و گردنكشى نكنند و اسراف و طغيان نورزند، و در آخر آنان را به عذاب الهى تهديد كرد. «5»


(1) سوره اعراف، آيه 74.

(2) سوره شعراء، آيه 148.

(3) سوره نمل، آيه 48.

(4) سوره هود، آيه 62- سوره نمل، آيه 49.

(5) با استفاده از سوره‏هاى هود، شعراء، شمس و سوره‏هاى ديگر.

/ 573