لوط (ع) در هيچ حالى از آن احوال از پروردگارش غافل نبود و اين معنا را از نظر دور نمىداشت كه هر چه نصرت هست از ناحيه خداست و او را فراموش نكرده بود تا ناصرى غير او آرزو كند و حاشا بر مقام اين پيغمبر بزرگوار از مثل چنين جهلى مذموم چگونه ممكن است با اينكه خداى تعالى در باره آن جناب فرموده:" آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً ... وَ أَدْخَلْناهُ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ" «1» پس اينكه رسول خدا (ص) فرمود:" اگر مىدانست كه جبرئيل در خانه او است هرگز آرزوى ركن شديدى نمىكرد" معنايش اين است كه جبرئيل و ساير ملائكه با او بودند و او اطلاعى نداشت، نه اينكه معنايش چنين باشد كه خداى تعالى با او بود و او جاهل به مقام پروردگارش بود.
پس اينكه در بعضى از روايات كه عبارت رسول خدا (ص) را نقل مىكند اشاره شده به اينكه مراد لوط از ركن شديد، خداى سبحان بوده نه ملائكه نظريهاى بوده كه بعضى از راويان حديث داده نه اينكه رسول خدا (ص) چنان فرموده باشد، نظير روايتى كه از ابو هريره نقل شده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود:" خدا رحمت كند لوط را كه همواره به ركنى شديد پناهنده مىشد يعنى خداى تعالى ..." «2».
و باز نظير روايتى كه از طريقى ديگر از او نقل شده كه گفت:" رسول خدا (ص) فرمود: خدا لوط را بيامرزد كه همواره به ركنى شديد پناه مىبرد" «3». و بعيد نيست كه ابو هريره در اين سند حديث را نقل به معنا كرده باشد و كلام رسول خدا (ص) را بجاى" خدا بيامرزد"،" خدا رحمت كند" بوده و راوى آن را تغيير داده باشد تا بفهماند لوط در رعايت ادبى از آداب عبوديت كوتاهى كرده و يا با جهلى كه به مقام پروردگارش داشته و او را از ياد برده مرتكب گناهى از گناهان شده چون يك پيامبر نبايد پروردگار خود را فراموش كند.
لوط (ع) از كلدانيان بود كه در سرزمين بابل زندگى مىكردند و آن جناب از اولين كسانى بود كه در ايمان آوردن به ابراهيم (ع) گوى سبقت را ربوده بود، او به ابراهيم ايمان آورد و گفت:" إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى رَبِّي". «4» در نتيجه خداى تعالى او را با ابراهيم نجات داده به سرزمين فلسطين،" ارض مقدس" روانه كرد:
(2 و 3) الدر المنثور، ج 3، ص 344.
(4) من بسوى پروردگارم مهاجرت مىكنم." سوره عنكبوت، آيه 26"