اينكه طبق خبر واحدى كه مثلا در مورد حكمى شرعى به تو رسيده عمل كن كه در اين صورت هر چند علم به واقعيت آن حكم و به حكم واقعى آن موضوع نداريم ليكن علم داريم به اينكه اگر طبق اين خبر عمل كنيم عقاب نخواهيم داشت) و اما مسايل تاريخى صرف كه ما نسبت به آنها تكليفى نداريم در باره آنها حجت نمىخواهيم گو اينكه موضوعات و حوادث خارجى، احيانا اثرى شرعى دارند (مثلا اگر با دليل تاريخى محكم ثابت شود كه فلان صحابه در فلان واقعه، از اسلام خارج شد، بيزارى جستن و يا لعنت كردن او از نظر شرع عملى حلال مىشود) و ليكن اينگونه آثار از آنجا كه جزئى است، متعلق جعل شرعى نمىشود چون جعل شرعى تنها متعرض كليات مسايل است، خواننده محترم مىتواند بحث مفصل اين مساله را در علم اصول ببيند.و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: خداى تعالى لوط را رحمت كند كه به ركنى شديد پناهنده مىشد و نمىدانست كه ركن شديد در خانه اوست. «1»مؤلف: مقامى كه لوط در آن مقام با قوم خود بگو مگو داشت به تقواى الهى و اجتناب از فسق و فجور دعوتشان مىكرد و همچنين ظاهر سياق آياتى كه اين بگو مگو را حكايت مىكنند اين است كه لوط (ع) در اينكه گفت:" لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً" آرزوى داشتن انصارى رشد يافته از ميان قومش و يا غير قومش مىداشت، و در جمله" أَوْ آوِي إِلى رُكْنٍ شَدِيدٍ" آرزو كرده كه اى كاش انصارى از غير اين قوم مىداشتم، بستگان و عشيره و دوستان و غمخوارانى خدا دوست مىداشتم تا مرا در دفاع از اين ميهمانان يارى مىكردند ولى او نمىدانست كه ركن شديد در همان لحظه داخل خانه او است و آن عبارت بود از جبرئيل و همراهانش يعنى ميكائيل و اسرافيل، و به همين جهت به محضى كه آرزوى داشتن ركنى شديد كرد بدون فاصله پاسخش دادند كه:" يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ" يعنى اى لوط ما آن طور كه تو و اين مردم پنداشتهايد جوانانى امرد از جنس بشر نيستيم بلكه فرستادگان پروردگار تو هستيم و اين مردم به تو نخواهند رسيد.
(1) الدر المنثور، ج 3، ص 344، ط ايران.