ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 10 -صفحه : 573/ 543
نمايش فراداده

يكى از جهت آن كالايى كه مى‏خرد و لازمه‏ زندگيش را تامين مى‏كند و ديگرى از جهت آنچه كه به عنوان بها مى‏پردازد، در جهت اول احتياجش آن طور كه بايد برآورده نمى‏شود و در جهت دوم پولى بيشتر از آنچه گرفته است مى‏پردازد، پول زايدى كه در به دست آوردنش تلاشها كرده و خود را خسته نموده است، در نتيجه ديگر نمى‏تواند به اصابه و درستى نظر و حسن تدبير خود اعتماد كند، و در مسير زندگى دچار خبط و سرگيجه مى‏شود و اين خود فساد است.

حال اگر اين فساد از يك نفر و دو نفر تجاوز نموده و در كل افراد شيوع يابد فساد در مجتمع شيوع يافته و چيزى نمى‏گذرد كه وثوق و اعتماد به يكديگر را از دست داده، امنيت عمومى از آن جامعه رخت بر مى‏بندد و اين خود نكبتى است عمومى كه صالح و طالح (غير صالح)، و كم‏فروش و غير كم‏فروش را به يك جور دامنگير مى‏شود و اجتماعشان بر اساس نيرنگ و افساد حيات اداره مى‏شود نه بر اساس تعاون براى تحصيل سعادت، و لذا خداى تعالى مى‏فرمايد:

" وَ أَوْفُوا الْكَيْلَ إِذا كِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا". «1»

سودهاى حاصل از كم فروشى و تضييع حقوق ...

سودهاى حاصل از كم فروشى و تضييع حقوق ديگران براى مؤمنين، خير بشمار نمى‏رود. بلكه بهره خدايى و رزق حلال (بقية اللَّه) براى مؤمنان بهتر است‏ ‏

" بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ" كلمه" بقيه" به معناى باقى است و مراد از آن، سودى است كه از معامله براى فروشنده بعد از تمام شدن معامله باقى مى‏ماند و آن را در مصارف زندگى و در حوايجش خرج مى‏كند، گو اينكه مبادله در اولين بار كه باب شد براى اين نبود كه صاحب كالا در معامله چيزى اضافه بر ارزش كالا بگيرد، و به اصطلاح سود ببرد، الان هم قصد اولى متعاملين اين نيست بلكه قصد اول اين است كه مثلا زارعى كه حاصل خود را برداشته زايد بر مقدار احتياج خود و خانواده‏اش را بدهد و در ازاى آن چيزهايى كه ديگران به دست آورده و بيش از مقدار حاجتشان دارند بگيرد تا در نتيجه همه افراد مجتمع همه حوايج ضرورى خود را دارا شوند قصد اولى از مبادله اين بوده و اكنون نيز همين است ولى رفته رفته عمل دادوستد حرفه‏اى شد به نام تجارت، و افرادى اين را كار رسمى و ممر معيشت خود كردند يعنى يك كالا و يا انواع مختلفى كالا را از ديگران مى‏خرند (نه اينكه خود بسازند و توليد كنند) و آن گاه آن را با بهايى بيشتر در اختيار ديگران (كه به آن متاعها احتياج دارند) قرار مى‏دهند و از بهاى بيشتر هر كالا مقدارى به سرمايه خود مى‏افزايند، ديگران نيز به دادن آن بهاى بيشتر راضى هستند زيرا او در تهيه انواع مختلف كالا (از نقاط دور و نزديك و همچنين در نگهدارى و توزيع آن بين مشتريهايش)