پس خداى سبحان حاكم على الاطلاق و مطاع بدون قيد و شرط است هم چنان كه خودش فرمود:" إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ" «1» و اگر رسولان اولى الامر و بعضى از افراد امت اسلامى حق امر به معروف و نهى از منكر دارند و امت، مامور به اطاعت از آنان هستند اين حق را خداى عز و جل به آنان داده و به همين جهت امت اسلام در قبال كلمه حقى كه از آن حضرات صادر مىشود و مردم را به سوى آن دعوت مىكند هيچگونه حريتى ندارند .
(نه اينكه حريت داشتهاند ولى رسول و اولى الامر و مثلا فقهاء آن حريت را از مردم سلب كرده باشند)
هم چنان كه خداى تعالى فرموده:" وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ" «2»
" وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ" كلمه" جرم"- به فتحه جيم و سكون راء- (بطورى كه راغب گفته) به معناى كندن ميوه از درخت است و به عنوان استعاره و مجاز به هر اكتساب ناپسند و مكروه نيز جرم گفته مىشود و كلمه" شقاق" به معناى مخالفت و دشمنى با يكديگر است و معناى آيه اين است كه:
" اى مردم! بر حذر باشيد از اينكه مخالفت و دشمنيتان با من به خاطر دشمنيتان با چيزى كه شما را به آن دعوت مىكنم براى شما مصيبتى ببار بياورد، مثل آن مصيبتى كه بر سر قوم نوح رسيد و آن اين بود كه همگى غرق شدند و يا مصيبتى كه به قوم هود رسيد و آن باد عقيمى بود كه همه را در زير توده خاك دفن كرد و يا به قوم صالح رسيد كه آن عبارت بود از صيحه و رجفه".
" وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ"
- يعنى فاصله زيادى بين زمان شما و زمان قوم لوط نيست، چون فاصله بين دو زمان اين دو قوم كمتر از سه قرن بود، لوط معاصر با ابراهيم (ع) و شعيب معاصر با موسى (ع) بود. بعضى «3» از مفسرين گفتهاند: مراد از كلمه" بعيد" بعد زمانى نيست بلكه بعد مكانى است، يعنى مىخواهد بفرمايد: سرزمين قوم لوط با سرزمين شما فاصله زيادى ندارد، چون خرابههاى شهرهاى قوم لوط كه در سرزمين سدوم (منطقهاى از ارض مقدسه) نزديك به سرزمين مدين است،
(2) مردان و زنان مؤمن بعضى ولى بعض ديگرند، آنان را امر به معروف و نهى از منكر مىكنند. " سوره توبه، آيه 71"
(3) مجمع البيان، ج 5، ص 188، چاپ ايران.