و در جمله:" ان يهدى" فعلى آمده كه حرف" أن" مصدرى بر سرش درآمده، كه كارش اين است كه به فعل معناى مصدرى مىدهد، و جمله فعليهاى كه اين چنين تاويل به مصدر برود دلالتى بر تحقق ندارد، به خلاف خود مصدر كه به معمولش اضافه شود، پس به حكم اين قاعده بين دو جمله زير فرق هست، يكى اينكه بگوييم:" أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ" «1» و يا بگوييم" إِنْ كُنَّا عَنْ عِبادَتِكُمْ لَغافِلِينَ" «2» زيرا جمله اولى هيچ دلالتى ندارد بر اينكه روزهاى واقع شده، ولى عبارت دوم، يعنى مصدر مضاف بر معمولش (عبادتكم) دلالت دارد بر اينكه عبادت واقع شده. در محاورات روزمره خود نيز يك بار مىگوييم:" ضربك زيدا عجيب- زدن تو زيد را عجيب و خارج از انتظار بود"، كه اين تعبير دلالت دارد بر اينكه مخاطب به اين كلام زيد را زده است، و يك بار هم مىگوييم:" و ان تضرب زيدا عجيب- و اينكه تو زيد را بزنى عجيب و خارج از انتظار است"، كه اين عبارت را به كسى مىگوييم كه هنوز زيد را نزده، ليكن تصميم گرفته است بزند.
پس اينكه فرمود:" أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى" معنايش اين است كه نبايد پيروى كرد كسى را كه هدايتش از خودش نيست، مگر آنكه هدايت از ناحيه غير به او برسد. و معلوم است كه وقتى هدايت از ناحيه غير به او مىرسد كه بر حسب طبيعتش قابل هدايت باشد، و اما اگر قابل هدايت نباشد صفت" لا يهدى" همواره با او خواهد بود- دقت بفرمائيد. اين بود نظريه ما در معناى اين استثناء، ولى ساير مفسرين در معناى آن اقوال عجيب و غريبى دارند:
از آن جمله اين قول است كه گفتهاند: اين استثنايى است مفرغ (يعنى استثنايى است كه مستثنا قبل از استثناء داخل در عموم مستثنا منه هست ولى مستثنا منه ذكر شده استثنايى است) از چيزى (مانند ابدا و دائما) كه همه احوال را شامل مىشود، در حقيقت تقدير جمله" امن لا يهدى ابدا الا ان يهدى فيهدى" مىباشد، زيرا اگر چنين نكنيم جمله" لا يهدى" شامل مسيح عيسى بن مريم و عزير و ملائكه (ع) نيز مىشود، با اينكه اين نامبردگان هدايت را از خداى تعالى گرفته و به هدايت و وحى او خلق را هدايت مىكردند هم چنان كه قرآن در سوره مخصوص به انبياء فرموده:
" وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا" «3»
(2)" سوره يونس، آيه 29".
(3) ما آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به امر ما هدايت مىكنند." سوره انبياء، آيه 73"