ترجمه تفسیر المیزان جلد 10

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 10

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجه نادرستى اين تفسير اين است كه خلاصه آن اين بود كه آيه شريفه مى‏خواهد بگويد:" آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى‏كند سزاوار است متابعت شود، و يا كسى كه خودش هدايت نمى‏شود مگر آنكه خداى تعالى او را هدايت كند، و بعد از آنكه خدا هدايتش كرد او هم خلق را هدايت كند"، و بطورى كه ملاحظه مى‏كنيد اين معنايى است كه بكلى وضع آيه را از اصل مختل مى‏سازد، زيرا كسى كه خودش راه را نمى‏يابد، نمى‏تواند خلق را به سوى حق هدايت كند، چون خودش از پس پرده با حق تماس پيدا مى‏كند، آن وقت چگونه كسى را به حق مى‏رساند؟

علاوه بر اين، اين معنايى كه براى آيه كرد شامل بتها كه منظور اصلى از احتجاجند نمى‏شود چون بتها قابل هدايت نيستند، و چگونه ممكن است. براى بطلان پرستش بتها استدلالى بكند كه اصلا شامل بتها نشود، و شامل مسيح و عزير بشود كه در نظر طوائفى ديگر غير مشركين يعنى يهود و نصارا قداست دارند، با اينكه يهود و نصارا مورد نظر آيه نبودند، و اگر آيه شريفه شامل آنها نيز بشود به عموميت ملاك شامل مى‏شود.
نظريه ديگرى كه مفسرين «1» اظهار داشته‏اند اين است كه: استثناى" إِلَّا أَنْ يُهْدى‏" استثنايى است منقطع (يعنى مستثناء قبل از استثناء داخل در مستثنا منه نبوده)، و منظور از جمله" أَمَّنْ لا يَهِدِّي- كسى كه راه نمى‏يابد" تنها بتها است، كه اصلا قابليت هدايت ندارند، و معناى آيه اين است:" آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى‏كند سزاوارتر به متابعت است، يا كسى كه چون بتها اصلا هدايت پذير نيست، مگر آنكه خدا هدايتش كند كه در اين صورت البته هدايت مى‏شود".

وجه نادرستى اين تفسير اين است كه نمى‏تواند مقابله‏اى كه بين جمله" مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ" و جمله" أَمَّنْ لا يَهِدِّي" برقرار شده توجيه كند، براى اينكه وقتى مقابله بين هدايت به سوى حق و اهتداء به سوى آن تصور دارد كه برگشت معناى اين مقابله به اين شود كه بگوئيم:

" آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى‏كند سزاوارتر است به اينكه متابعت شود، و يا كسى كه اصلا اهتداء بردار نيست، مگر آنكه خدا هدايتش بكند و او مهتدى و راه يافته بشود، آن گاه غير خود را هدايت كند"، و وقتى برگشت معنا به اين شد، اين اشكال بر آن متوجه مى‏شود كه در اين صورت وجهى براى اختصاص دادن استثناء به مثل بتها كه اصلا هدايت پذير نيستند وجود ندارد، تا بگوئيم استثناء منقطع است، بلكه شامل مى‏شود هم آنهايى را كه بنفسه اهتداء
ندارند، و هم آنهايى را كه بوسيله غير اهتداء نمى‏پذيرند، و هم آنهايى را كه چون ملائكه مثلا بنفسه اهتداء ندارند، ولى بوسيله غير اهتداء مى‏پذيرند، و اگر چنين شمولى داشته باشد همان اشكال كه در وجه سابق بود بر آن وارد مى‏شود.


(1) تفسير المنار، ج 11، ص 363.

/ 573