ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 13 -صفحه : 558/ 202
نمايش فراداده

و نصارى و مجوس سازند (نقل از قتاده).

و يا گفته‏اند «1»: هر مال حرام و فرج حرامى مورد شركت شيطان است (نقل از كلبى) و يا گفته‏اند: مراد از اولادى كه شيطان از او سهم داشته باشد، اولادى است كه نام بت‏پرستان را داشته باشد چون عبد شمس و عبد الحارث و امثال آنها، و يا گفته‏اند: مقصود از فرزندى كه شيطان در آن سهيم است فرزندى است كه عرب زنده به گور كرده بود (ايضا نقل از ابن عباس) و يا گفته‏اند «2»:" مشاركت شيطان در اموال" اين است كه وادار سازد اموال را به صورت گوسفند و شتر در آورده و براى بتها و خدايان خيالى خود قربانى كنند (نقل از ضحاك) و همچنين وجوه و اقوال ديگرى كه از علماى تفسير روايت شده.

" وَ عِدْهُمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً" يعنى شيطان به ايشان وعده نمى‏دهد مگر وعده دروغين و گول زننده به اين معنا كه خطا را در نظرشان صواب و باطل را به صورت حق جلوه مى‏دهد، بنا بر اين كلمه" غرور" مصدر به معناى اسم فاعل است.

" إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ وَكِيلًا".

مراد از" عبادى" (بندگان من) اعم از مخلصين است كه خود ابليس آنها را استثناء كرد و گفت" الا قليلا" پس مقصود عموم مردم است، و باقى مى‏ماند براى شيطان غاوين كه عبارتند از كسانى كه هدف را گم كرده‏اند، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده" إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ" «3».

و اضافه" عباد" به" ى" به منظور احترام به بندگان است.

و اينكه فرمود:" وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ وَكِيلًا" معنايش اين است كه خدا بس است براى قيام بر اراده نفوس و اعمال ايشان، و براى نگهدارى منافع ايشان و سرپرستى امور ايشان، زيرا كلمه وكيل به معناى متكفل شدن بر امور ديگرى است كه قائم مقام او در تدبير امور و گرداندن چرخ زندگى اوست.

از همين جا معلوم مى‏شود اينكه مراد از اين كلمه، وكالت خاص الهى است كه مخصوص به غير غاوين است، و در گذشته بحثهاى مختلفى پيرامون سجده بر آدم گذشت كه به درد اين مقام هم مى‏خورد، مانند سوره بقره، و اعراف و حجر.

(1 و 2) كشاف، ج 2، ص 678.

(3) سوره حجر، آيه 42.